سلوم کیوتی ^-^ امیدوارم خوشت بیاد ^-^
پیش به سوی گذشته . . . ( یعنی یه هفته پیش )
آدرین داشت تو خیابون پیدا روی میکرد و محافظ هم دنبالش بود . ناتالی دوید که به آدرین کیف پولش رو بده ، چون تو خونه جا گذشته بود . وقتی دوید پاش گیر کرد به یه جایی و افتاد زمین . در همین لحظه معجزه گر طاووس افتاد .کمی بعد خانم بوستیه : این چیه ؟ فکر کنم یه سنداق شینه باشه . چقدر خوشگه 😃😘 بزار برش دارم »خانم بوستیه وقتی رسید خونه خواست معجزه گر رو امتحان کنه که یهو کوامی ازش اومد بیرون .
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
عاااااالی❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
کوامی ها نمی تونن اسم صاحبشان رو بگن
موقع گفتن دهنش،ن حباب می کنه و بسته می شه 😑
خیلی خیلی خیلی خیلی داستانت محشره
مرسی خوشملم ❤
عالییییییییییییییییییییییی بود خیلی قشنگ بود لطفاً پارت بعدی رو زودتر بزار عزیزم
مرسی عشقم 💓
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی دوست داشتم عالی بود 💖😍😍😍
ممنون 😁