سیلومم این اولین تست و داستان منه لطفا حمایت کنین🥺🤝💕 اگ خوشتون اومد تو کامنتا بگین ک ادامه بدم یا ن😍😃
مشخصات:(اسم: ا/ت، ظاهر: جذاب ، خوشگل،کیوت ویژگی ها : دختری با موهای خرمایی و چشمای قهوه ای، مهربون ، لجباز ، خوش رو ، ی دنده ، تلاشگر ، باهوش ملیت : کره ای خب برو اسلاید بعد و داستانو بخون😃😉

خیلی خوشحال بودی چون تو ویولن زدن خوب شده بودی و میتونستی بعضی اهنگارو بی نقص بزنی رفتی اتاقت و کیف ویلونت رو برداشتی ویولن رو از توش دراوردی و بهش خیره شدی ، باخودت گفتی تنها حامی هستی ک با صدات اروم میشم و همه درد و سختیام از یادم میره😢 بغضت شکست شروع کردی به اشک ریختن رفتی حموم تا اروم بشی ، بعد از بیست دیقه اومدی بیرون موهاتو خشک کردی و رفتی خوابیدی صبح با صدای گوشیت از خواب بیدار شدی رفتی صبحونه بخوری که در خونت زده شد رفتی ببینی کیه درو باز کردی ک دیدی لیاس اول با تعجب نگاش کردی با خودت گفتی واقعا خودشه؟😨😢🥺 بعد ک دلت براش خیلی تنگ شده بود رفتی و محکم بقلش کردی از زبون ا/ت : لیا این همه وقت کجا بودی؟ ازهم جدا شدین با ناراحتی بهش نگا کردی و ادامه دادی.. بعد از فوت م..اا ..مامان بابا چرا تنهام گذاشتی؟!😢😟 من فقط ۱۵ سالم بود به سختی بزرگ شدم و همیشه تنها بودم بغضت شکست و گریه کردی😭از زبون لیا : منم کمتری از تو نداشتم بی پول بودم سعی کردم پول دربیارم و حالا شغل دارم و تونستم پول دربیارم سریع اومدم پیشت گفتی باشه حالا واس گذشتس بیا میزو چیدم داشتم صبحونه میخوردم بیا با هم بخوریم😀 ~: باشه در حال خوردن صبحونه بودیم ک لیا گفت: چیکارا مکنی؟ ا/ت : منم میرم کلاس ویولن ، وقتی ویولن گفتی یهو یادت افتاد ای وایی دیرم شدد😨 سریع رفتی لباساتو پوشیدی از لیا خدافظی کردی و راه افتادی ( عکس لباس ا/ت رو بالا میبینید 😁👆🏻)

رسیدم اموزشگاه سریع رفتم اتاق تمرین زود ویولنم رو دراوردم و شروع کردم ب تمرین کردن ی ربع بود ک داشتم تمرین میکردم ( تو فاز خودت بودی😐😂)عکس ا/ت درحال تمرین😍👆(مدونم این عکس فضای بازه و اتاق تمرین نیس😑 ولی حالا دیه ب اون گیر ندین فقط ب اونجا توجه کنین ک ویلون دستتونه و دارین تمرین مکنین😀) یهو صدای دست زدن ی نفرو شنیدم سریع برگشتم دیدم استاده از زبون استاد:افرین واقعا خیلی پیشرفت کردی👏😃من ی عالمه شاگرد داشتم ولی تو از ته دلت داری یاد میگیری ا/ت: ممنون استاد😊 _ : امروز تمرین نداریم برو خونه و حسابی تمرین کن تشکر کردمو از اتاق تمرین اومدم بیرون ک دیدم..😑
ای خداا بازم این پسره رو مخ😒 + : سلام ا/ت خوبی؟ _ : سلام اره تو خوبی؟ + : میبینم بازم میای تمرین میکنی _ : اره حالا بکش کنار مخوام رد بشم🙄 + : اینبارو ک رد میشم ولی نمتونی از دستم فرار کنی😏 _ : برو بابا ا/ت تو دلش (چقندر بی سر و پا.. ایش😒)

از اموزشگاه اومدی بیرون ، رفتی یکم چیز میز برا خونه بخری تا ی چیزی برا شام درس کنی رفتی خونه دیدی ی بوی خوبی از اشپزخونه میاد😋رفتی دیدی کیک پخته داره روشو تزئین مکنه🤩 لیا: خوش اومدی ببین چی درس کردم کیک شکلاتی برا خواهر یکی یدونم بیا روشو باهم تزئین کنیم ا/ت : میگفتی از بیرون میخریدم الان حتما اذیت شدی لیا: ن بابا حوصلم سر رفته بود گفتم ی چی درس کنم بشینیم باهم بخوریم خندیدیم و رفتیم روشو تزئین کنیم بعد ۱ ساعت ی کیک خوشمزه درس کردیم (عکس کیک 😋👆) نشستیم باهم خوردیم ساعت تقریبا ۱۲ شب شده بود رفتیم خوابیدیم. کم کم چشمامو باز کردم ب ساعت کنار تختم نگا کردم ساعت ۱۰ صب بود امروز کلاس نداشتم پس تصمیم گرفتم برم بیرون و با اونی جونم بگردم😃( مدونین دیه اونی ب خواهر بزرگتر میگن😇)
از اتاقم اومدم بیرون دیدم دم در ی نامه هست با خودم گفتم: یعنی کیه ک واسم نامه فرستاده؟🤨 کنجکاو شده بودم ببینم جیه سریع نامه رو برداشتم بازش کردم دیدم توش نوشته (سلام خانم ا/ ت شما را برای مهمانی کیم دعوت میکنیم و از شما خواهشمندیم در این مهمانی تک نوازی کنید (منظورش از ویولنه) با تشکر.) این کیه از کجا مدونه من ویولن میزنم یهو دیدم گوشیم زنگ خورد رفتم برداشتم و جواب دادم استاد: ا/ت نامه بدستت رسید؟ ا/ت : استاد شما از کجا مدونین؟ استاد: راستش اقای کین اومدن اموزشگاهمون و گفتن ی نفرو میخوام تو معمونیمون تک نوازی کنه با ویولن منم چون ویولن زدن تو رو دیده بودم، تو رو معرفی کردم ، امیدوارم مشکلی نباشه ا/ت : ن استاد ممنون حتما میرم مهمونی استاد: مرسی ک حرفمو نادیه نگرفتی و دعوتشونو قبول کردی ا/ت:😊. گوشی رو قطع کردم اما هنوز تو شک بودم حالا چیکار کنم من اونقدر ماهر نیستم😦 نکنه بد بزنم ابروم برهه😭خدااا اخه من چراا.. اوفف
گوشی رو گذاشام رو میز پاشدم و با جدیت گفتم من میتونم، اره میتونم رفتم تو اتقم حاضر شدم و از خونه رفتم بیرون تا برای خودم ی لباس مجلسی بخرم
خب دیگ تا اینحا کافیه🙃 ولی بهتون قول میدم پارتای بعدی بیشتر بنویسم😃
نظرتونو بگین خوب بود یا ن😕 اگ خواستین ادامه بدم تو کامنتا نظر بدین😍❤🧡
💕💞💞💞💞💞💞
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
این.....این.....این.....م....محشرهههههههه😍😍😍😍😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰🥰🤩🤩🤩🤩🤩💖💖💖💖💖💖💖💖
آجی عالیهههههههههههههههه🥰🥰🥰😍😍😍😍💜💜💜💜💜💜💜💜💜
زدی رو دست داستان من😂😂😂💖💖💖💖💖💖
نظر لطفته بهترینن
قربانتتت قند عسلل
اجی حقیقتو گفتممممم💙💙💙💙💙🤗🤗🤗🤗🤗🤗
خدانکنه💞💞💞💞💞🥺🥺🥺🥺
قشنگ بود آفرین
عالیع عزیزم حتما ادامه بده خیلی خیلی خیلی عالیع😉💜
میسیی کیوتی ، 🥺❤🧡
خیلی قشنگه خیلی خیلی😍😊💞
میسییی😍💟💛
عالی بود حتما ادامه بده😻😻💋
بوص ، چشم🥺💝💖
عالی بود🥺