لطفا این قسمت را رد نکنید
مرینت:روز شد من داشتم می رفتم مدرسه ادرین رو دیدم گفت سلام گفتم شلام اخ سوتی دادم یعنی سلام بعد داشتیم میرفتیم سر کلاس من سرم سیاهی رفت نفهمیدم چی شد از نظر ادرین:مرینت سرش گیج رفت داشت میوفتاد گرفتمش تو بغلم
معلم گفت بیا دنبالم یک جایی یو نشون داد دکتر بود مرینتو گذاشت رو تخت معاینه اش کرد گفت به خواطر سر گیجه است معلم گفت می تونه بیاد کلاس گفت اره بعد من مرینتو گرفتم رفتیم کلاس
مرینت داشتمیرفت بشینه که یهو آدرین گفت مرینت میشه بیاد بغلم بشینه معلم گفت اشکال نداره بعد مرینت خجالت کشید بعد مرینت رفت پیش ادرین نشست مرینت یه خورناز کشید ادرین دستشو گذاشت دور کمره مرینت مرینت تعجب کرد و بعد خوابید معلم گفت شما به هم میاینا ادرین هیچی نگفت کلاس تموم شد ادرین:مرینتو بیدار کردم بعد مرینتو بوسش کردم اونم همین طور مرینت گفت بای بعد رفت
مرینت رفت به الیا زنگ زد گفت بیا خونمون مرینت الیا رو دید گفت بیا تو مرینت گفت تو کلاس چی شده بود الیا ماجرا رو تعریف کرد مرینت گفت پس برای همین ادرین این کارو کرد الیا گفت چیکار گفت ادرین منو بوسید الیا گفت اره تونستم ایول خوشحال شدم
از نظر ادرین پلگ اومد گفت اخر با کدوم می خوای باش ادرین گفت با مرینت باشه حالا یک دونه پنیر می یدی اخر نتونستی یک روز بدون پنیر بمونی پلگ گفت اره معلومه نمی تونم پلگ گفت ای کاش مرینت پنیر دوست داشته باشه ادرین گفت ای شیطون
بعد هم مرینت هم ادرین خوابیدند صبح شد (امروز پنجشنبه است تعطیله مدرسه)مرینت:بیدار شدم رفتم صبحانه خوردم بعد یک پیام اومد گفت امروز بیا شهربازی ادرین بود کپ کردم بعد رفتم شهر بازی دیدم ادرین اومد گفت سلام بانوی من بعد دست مرینتو گرفت برد تو تونل وحشت مرینت گفت من می ترسم ادرین ادرین گفت نترس من اینجام ادرینو بغل کردم بعد از اینکه تونل وحشت تموم شد
رفتیم سراغ بقیه وسایل بازی شب شد داشتیم می گفتم بای که ادرین پرید وسط حرفم و گفت من تو رو دوست دارم عشقم بعد من رفتم جلو ادرن هم همین طور ادرین کمره مرینت رو گرفت و مرینت هم گردن ادرین رو و هم دیگر رو بوس کردن و من با ادرین خدافظی کردمو رفتم
خب این قسمت تموم شد امید وارم خوشتون بیاد توجه داشته باشید قسمت بعد رو هیجانی تر می کنم
لطفا نظر بدید
بای تا قسمت بعد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
داستان عاشقانه زیاد داریم طرفتاراش هم زیاد هست
نمی خواهم بهت بی احترامی کنم ولی خیلی مسخرس یعنی چی یهو همش همو ..... میکنن در ضمن داستان عاشقانه زیاد داریم
کسانی که داستان دومم رو خوندن اولی هم بخونم و۳ در حال بررسی است فکر تا این پیام را ببینید منتشر شده و کسانی تو پیام ها گفتن داستانت جالبه و...ممنون می شم ۳ و بقیه داستان هایی که می خوام یکی یکی بسازمو ببینند
عالی بود
آفرین
حس خوبی داره خوندن داستانها ت
عالی بود
واقعا ممنون قسمت ۳ هم کم مونده بیاد
تو قسمت ۴ هویتشون لو می ره فقط هنوز بانیکسو نمی زارم
من طولانی گذاشته بودم اما ردش کردن برای همین این دفعه کوتاه کردم اگر اینا رد نکنن چشم طولانی می زارم
اگه بیشتر کنم مجبورم قسمت کم بزارم چشم از قسمت ۴ به بعد بیشتر می زارم
می شه لطفا کسی بگه من عکس می زارم برای داستانم عکسه نمیاد چرا
چشم ادامه میدم من خیلی وقت پیش قسمت ۲ و ۳ رو گذاشته بودم ولی قسمت ۲ رو رد کردن مجبور شدم از اول هم ۳ و ۲ رو بذارم برای همین دیر شد