
یه رمان ترسناک و غمگین و هیجان انگیز امیدوارم خوشتون بیاد ،نظر هاتونا بگین♥️
رفتیم رستوران مرینت واقعا حالش بد بود طاقت دیدن این همه ناراحت بودنشا نداشتم غذا را خوردیم و رفتیم خونه دیگه نمیتونستم تهمل کنم ? باید یه کاری میکردم رفتم پیش ویش و گفتم بیا باهات یه کار خصوصی دارم ?? ماجرا را براش تعریف کردم و گفتم به غیر از ارضو کردن قدرت دیگه ای هم داری ؟راستشا بگو??? ویش هم مجبور شد راستشا بگه =گفت اره قدرت اینا دارم که یه نفرا زنده کنم آدرین=? ویش =ولی آدرین =ولی چی? ولی در عوضش یه نفر میمیره که ممکنه اون تو باشی آدرین=مهم نیست?مهم اینکه اون شاد باشه فقط همینا میخوام???? ویش=نه من نمیتونم آدرین با بغذ میگه=ازت خواهش میکنم التماس میکنم? ویش م به سختی راضی شد ویش گفت برین جنازه لوکا را بیارین مرینت با تعجب پرسید=چرا چیزی شد? قیافه مرینت یکم نگران بود? ویش گفت =من میخوام لوکا را زنده کنم مرینت از خوشحالی داشت بال در میاورد? ویش میخواست ادامه بده و بگه که ممکنه آدرین به جاش بمیره که یهو بقیش پارت بعد
?نام رمان=عشق اشتباهی? پارت=23✍? از زبان ویش= که یهو ادرین حرفما قطع کرد و گفت=و لوکا زنده میشه و هیچ اتفاقی واسه ی هیچکس نمی افتد من تعجب کردم و به ادرین گفتم=?ادرین میشه چند لحظه بیای باهات کار خصوصی دارم ادرین=باشه الان میام? من(ویش)=ادرین چرا بهش نگفتی درعوضش ممکنه یه اتفاقی واسه ی تو بافته??? ادرین=نمیخوام بدونه لطفا تو هم بهش چیزی نگو حتی وقتی مردم هم نزار اون بفهمه تا زندگی خوبیا در کنار لوکا داشته باشه???? من(ویش)=اما ... باشه? برگشتیم و مرینت گفت یکم استرس دارم میترسم ادفاق بدی بافته نمیدونم چم شده? ادرین=نگران نباش عزیزم هیچ اتفاقی نمافته? مرینت=باشه ولی دست خودم نیست استرس دارم? خب بریم لوکا را بیاریم مرینت و ادرین لوکا را اوردند ✅ من با قدرتم یه کاری کردم یهو همه حا سیاه شد و دوباره به حالت عادی برگشت لوکا کم کم داشت چشماش باز میشد??️ مرینت گفت هوراااا ?بهتره زنگ بزنیم بیمارستان من گفتم باشه من نگران ادرین بودم?? ادرین یهو حالش بد شد? رفت داخل اتاقش مرینت با خوشحالی اومد و یهو گفت آآآآ درین کجاست ؟ من(ویش)چون به ادرین قول داده بودم مجبور شدم دروغ بگم ولی مقاومت کردم چون اگر میگفتم شاید میتونستیم ببریمش بیمارستان و حالش خوب بشه? پس گفتم=ادرین یهو حالش بد شد رفت داخل اتاق? مرینت استرسش بیشتر شد و گفت اهان خب الان میان تا لوکا را ببرن بیمارستان? اومدن و لوکا را بردن? مرینت خوشحال بود ولی یکم استرس داشت خودشم نمیدونست چرا من فکر میکنم به خاطر ادرین استرس داره وای نه? بقیش پارت بعد?
?نام رمان=عشق اشتباهی? پارت=24✍? از زبان ویش= وای نه? از بس مشغول و فکر کردن به لوکا بودیم یادم از ادرین رفت?? از زبان ادرین= چقدر خوب بود که دوباره تونستم خوشحالی و خنده های مرینتا ببینم?اون لحظه واقعا شگفت انگیز بود?? وای سرم? سرم خیلی درد میکنه?? حالم بده سرم گیج میره همه جا را سیاه میبینم?? حتما به خاطر همونه بهتره برم سریع داخل اتاق وای حالم خیلی بده ولی نمیخوام زندگی مرینت از هم بپاشه? رفتم داخل اتاق??♂️ وای حالم خیلی بد تر شد افتادم روی تخت دیگه جون نداشتم حتی بلند شم یهو همه جا سیاه شد دیگه هیچی نفهمیدم فکر کنم مردم? مهم نیست? مهم اینکه الان مرینت شاد و خوشحاله ? نویسنده=نههههه?? از زبان ویش= ?یه ساعت گذشته وای نه? به مرینت گفتم =الان یه ساعته که ادرین از اتاقش بیرون نیومده نکنه اتفاقی براش افتاده? مرینت استرسش بیشتر شد همه رفتیم اتاق ادرین که یهو?? بقیش پارت بعد???
?نام رمان=عشق اشتباهی? پارت=25✍? که یهو?? دیدیم ادرین بیهوش شده روی تخت مرینت به سرعت رفت پیش ادرین بقیه هم رفتن از زبان ویش= مرینت وحش زده رو به ما کرد و گفت =نفس نمیکشه? هممون ترسیده بودیم سریع زنگ زدیم اورژانس? هممون استرس داشتیم ??? اومدن و ادرینا بردن بیمارستان ما هم همراهشون رفتیم ? مرینت رنگش پریده بود انگار خیلی میترسید و استرس داشت? رسیدیم بیمارستان ادرینا سریع بردن داخل اتاق عمل خیلی عجله داشتن از یکی از پرستار ها مرینت پرسید و گفت چرا اینقدر عجله میکنید و اون پرستار گفت =حال اقای ادرین اگراست خیلی بده به خاطر همین مرینت استرسش بیشتر و بیشتر شد ادرینا بردن اتاق عمل?? دوساعت بعد= دکتر از اتاق عمل اومد بیرون بقیش پارت بعد?
خب هالا میخوام ماجرا های قبلشا بگم قبلش مرینت و ادرین با هم ازدواج میکنن و بعدش لوکا خودکشی میکنه و این اتفاقات می افته
پارت های یک و قبلشا دوستام نوشتن که من حلاصشا گفتم و از پارت ۲۲ به بعد را من نوشتم
امیدوارم که خوشتون بیاد منتظر پارت های بعدی باشید
نظر بدین لطفا درباره ی رمان
خوشتون تومد اشتراک گذاری کنید تا بقیه هم بخونن و لذت ببرن
پارت های بعدشم میزارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
این الان کجاش ترسناگ بود؟ و اینگه خیلییییییی زود تموم میکنی .چییییییی ??اسلاید ۵ تموم میکنی ???خییلی کمه . بیشتر بنویس
در قسمت های بعد ترسناک میشه
عالی بود بقیش را هم زود بزار
ممنونم چشم سریع میزارم پارت بعدی رو
ممنونم چشم میزارم ادامشا
ببخشید انا خیی مسخرس ادرین بخواطر لوکا خودو بکشه??
ادرین به خاطر لوکا خودشا نکشته?