
داستان ترسناک کوتاه ??نظریادت نره??
#داستانکوتاه این طبیعیه که...هر لحـظه حس میکنم کسی میخاد باهام حرف بزنه؟حتی وقتی که توی خونه تنهام... ؟???✨
#داستانکوتاه به نظرت امکان داره که...این همه آدم خوب و بد تو دنیا باشن ولی...یکی شونم یه هیولا در جسم انسان نباشه؟به هر حال مراقب خودت باش چون...دیگه حتی به خانواده هم نمیشه اعتماد کرد که انسان باشن??????✨
#داستانکوتاه نمیدونم چرا جدیدا وقتی اون مایع قرمز از بدن بقیه چکه میکنه اختیار کارام از دستم در میره...نکنه من یه...خون آشامم؟?♀?????✨
#داستانکوتاه همیشه فکر میکردم گربم یه مشکلی داره چون همش بهم زل میزنه امروز فهمیدم اون به پشت سرم زل میزنه...???✨
: #داستانکوتاه #شیطانپرستی بی وقفه فریاد میزدم... «مامااان من دخترتممم» مادرم با لبخندی که خالی از هر احساسی بود گفت:خب اونم خدای منه... و چاقو رو محکم تر فشار داد... پ. ن:یکی از ایین شیطان پرستی اینه که فرزند دختر باکره رو برای ارادت به شیطان به فجیع ترین شکل ممکن میکشن...?? ???✨
#داستانکوتاه اون هیچ وقت منو نمیبینه... نمیدونه همیشه وسط اتاقش ایستادم... البته به جز زمانی که همه جا تاریک بود و فقط نور ماه از پنجره سمت من میتابید...اونجا بالاخره تونست توی تاریکی شب منو ببینه...??????✨
#داستانکوتاه • چند سال پیش، دختر دوستمو برای خواب به تختش بردم. ساعت حدودا ۳ صبح بود. و اون دختر تلاش میکرد که بخوابه! اون ازم پرسید "چرا باید الان بخوابم؟" من بهش گفتم "چون الان دیر وقته و همه دخترای کوچولو باید یه استراحت خوب داشته باشن"اون دختر انگشتشو گرفت طرف در اتاق و گفت "راجب اون دختر چطور؟"???✨
#داستانکوتاه اون هیچ وقت صداهایی که من شبا توی اتاقش تولید میکنمو جدی نمیگیره...??????✨
:#داستانکوتاه ▪️یه شب دختری در یک قبرستان موجود ماورالطبیعی رو میبینه!▫️ اون موجود ازش میخواد که موضوعه دیده شدنش توسط دختر رو برای هیچکس تعریف نکنه !▪️سال ها از اون ماجرا میگذره و دختر ازدواج میکنه و موضوع رو برای همسرش تعریف میکنه!▫️همسرش سرش رو رو به زنش برمیگردونه و با لحنه سردی میگه «مگه بهت نگفته بودم واسه کسی تعریف نکن؟:) »???✨
#داستانکوتاه اون دختر کوچولو همیشه خیلی اروم میخوابه... چقدر بد که نمیدونه من هر شب از دریچه بالای سرش بهش خیره میشم...??????✨
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من سر شوعره ... ، شاید باورتون نشه ولی ناخن هام آبی شد 🙂
از ترس...
من الان خونه تنهام و در تکون خورد و پنجره بسته است
شتتتتت
ترسیدم
ترسناک بود
اونایی که عاشق خوناشام ها هستن واقعا فکر می کنید خوناشاما موجودایی هستن که فکر می کنید . نمی خوام بگم که ازشون خوشتون نیاد ولی می خوام بگم که ممکنه اونا موجوداتی نباشن که فکر می کنیم
سوال سه برای من اثر داره،هروقت کسی خون ریزی میکنه بهش جذب میشم🤤یعنی من یک خون آشامم؟
خوش به حالت من عاشق خون آشامم😐💔
فراررررررررررررررررررررر ، خوناشامممممممم !
همشون خیلی باحال و ترسناک بودند فقط من از اونی که شوهرش آدم ماوراءاطبيعی بود خیلی خوشم اومد به نظرم اگر همین داستان طولانی بود خیلی قشنگ می شد
آره باحال بود
من که ترسیدم
من باهات موافقم رینبودش اونجاش که شوهرش موجوت ماورا طبیعی بود خیلی باجال و ترسناک بود
منم
ببین من اگه درخواست داشته باشه میتونم ادامه بدم❤
داستان ترسناک واقعیه منو بخونید دربارهی اختاپوسه فقط کافیه بزنی رو پروفایلم
اختاپوس
می دانستی سگ و گربه ها جن می بیندند
من میدونستم
آله
بچها حقایق در مورد دیزنی من نوشتمش بعد دو روز عدم تایید شد و نمیتونم بزارمش معذرت میخام بجاش کلی چیزای باحال میزارم ??