سلام عشقم این پارت اوله به خاطر همینه که انقدر طولانیه ❤ قول میدم پارت های بعدی رو کوتاه تر بنویسم که خسته نشی 😊 تروخدا یکم وقتت رو بزار تا بخونی اگه خوشت نیومد بقیه اش رو نخون 💕
از زبون مرینت 🌸 \ لیدی باگ 🐞 : اون روز ساعت ۶ صبح از خواب پاشدم ؛ چون نمیخواستم دوباره دیر برسم مدرسه 😐 ولی بازم دیر رسیدم 😑 چرا من هر کاری میکنم دیر میرسم ؟ خلاصه از مدرسه که اومدم خیلی خسته بودم و میخواستم یکم بخوابم که آلیا بهم زنگ زد گفت بیا بریم با اکیپ دخترونمون بیرون 😐👧 خلاصه وقتی برگشتم میخواستم بخوابم که مامانم گفت که بیام تو کارهای شیرینی پزی کمک کنم 🍰🍩 عصر شد که یهو یادم افتاد که تکلیفام مونده . رفتم تکلیفام رو بنویسم تا وقت شام شد . بعد از خورد شام خیلی خوابم میومد ولی باید بقیه درسام رو حل میکردم 😩
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
خسته نباشی نویسنده
سلام من تازه داستانت رو دیدم و اول پارت ۹ رو خوندم تازه پارت ۱ رو خوندم
لطفا بگو آخرش آدرین به هم میرسن🥺😫😭
ما میراکلور ها را عذاب نده😭
عالی بود داستانت
داستان من هم همینجوریه
آنقدر وقت بزار یک نظر بگیر
نظرات به درد نخور
حداقل راجع داستانم نظر بدید
و اینکه خوب وبد فقط الان ناتالی معجزه گر طاووس را استفاده نمی کنه
چه داستان قشنگی
عالییییییییییییییی بود
عـــالــی بــود آجـــو 👏👍 ادامه
باشه آجییی 💕💕💕
واو 🥺❤️ پارت دو پیلیز🔥
چشم 💟
سلام عزیزم داستان عالیه
خیلی قشنگ مینویسی
عالی عالی عالی عالی عالی
ممنون میشم برای منم کامنت بگذارید 💖💖
خواهش میکنم عشقم ❤❤❤
داستانت خیلی قشنگ بود لطفا هر پارتو زیاد بده
باشه چشم 😁