سلام. اومدم با پارت سوم داستان. اميدوارم دوست داشته باشين❤
از زبان ليدی باگ: کت رفت و من هم داشتم با انتقام جو می جنگيدم. انتقام جو: هر کاری بکنين بی فايده هست من بالاخره انتقاممو از آدرين ميگيرم. بعد دستش رو به طرفم گرفت و يه توپ کوچيک بنفش رنگ به طرفم پرتاپ شد. جاخالی دادم و خورد به تخت آدرين و منفجر شد. گفتم: با اين کارت مرينت خوشحال نميشه مطمﺋن باش که اون دوست نداره ببينه دوستش آکومايی شده. با اين حرفم يکم آروم شد ولی دوباره صورتش عصبی شد و با صدای بلند گفت: من انتقام جو هستم و انتقاممو از آدرين ميگيرم. بعد دوباره اون توپ هارو به سمتم شليک کرد. من هم جاخالی ميدادم و يويوم را چرخوندم تا بهم نخوره. گفتم اينجوری نميشه. می خواستم از لاکی چارمم استفاده کنم اما نميدونستم آکوماش کجاست. يه دفعه سيستم امنيتی خونه فعال شد. در اتاق آدرين قفل شد و منو انتقام جو داخل اتاق گير کرديم. به دور و برم نگاه کردم. دست راست لوکا که باهاش توپ هارو شليک ميکرد با در اتاق آدرين روشن شد و فهميدم که بايد چيکار کنم. رفتم جلوی در وايسادم و به انتقام جو گفتم: با يه دوﺋل چطوری؟ انتقام جو: خيلی هم عالی. بعد چند تا توپ به طرفم شليک کرد. منم جاخالی دادم و خورد به در اتاق و نابود شد. از اتاق رفتم بيرون و با صحنه ای مواجه شدم که نميتونستم باور کنم. حاکماث و مايورا کت رو گير انداخته بودن. حاکماث دست کت رو از پشت گرفته بود و ميخواست معجزه گرش رو دربياره. ? داد زدم کت مواظب باش و ...
و يويوم رو دور کمر کت نوار انداختم و به طرف خودم کشيدم. کت نوار: حالت خوبه مای ليدی؟ گفتم: خوبم پيشی ، حاکماث و مايورا از کجا پيداشون شد؟ از زبان کت نوار: يه دفعه يه نفر از پشت ، دستم رو گرفت و ميخواست معجزه گرم رو برداره. برگشتم که ببينم کی بود ، باورم نميشد اون حاکماث بود? يعنی...يعنی پدرم حاکماثه? ( اينو تو ذهنش گفت) حاکماث: بالاخره روز پيروزی من رسيد? تا اومد انگشترم رو برداره مای ليديم اومد و با يويوش منو به طرف خودش کشيد. ليدی باگ گفت که حاکماث و مايورا از کجا پيداشون شد. يکم بغضم گرفت: گفتم: گابريل آگراست همون حاکماثه. ليدی باگ: چييی؟؟
از زبان ليدی باگ: يعنی پدر پسر روياهام حاکماثه? اگه آدرين اينو بفهمه خيلی ناراحت ميشه? يه نگاه به کت نوار کردم ، انگار خيلی ناراحت بود. گفتم: کت نوار حالت خوبه؟ کت: آره خوبم. ليدی باگ: پس بزن بريم شکستشون بديم. همون موقع انتقام جو از اتاق آدرين بيرون اومد. انتقام جو: مثل اينکه منو فراموش کرده بودين. کت نوار: نه اتفاقا تو يکی رو فراموش نکرده بوديم. تا اومد بره باهاش بجنگه جلوشو گرفتم و گفتم: صبر کن ، دوتايی نميتونيم جلوشونو بگيريم. بايد بريم کمک بياريم.
کت نوار: اما چطوری؟ ليدی باگ: فقط به يکم شانس نياز داريم. ? لاکی چارم? يه کيسه آرد افتاد دستم. حاکماث يه خنده شيطانی کرد و گفت: با يه کيسه آرد ميخوايين شکستمون بدين؟ يکم به دور و برم نگاه کردم. کيسه آرد و کل خونه روشن شد و فهميدم که بايد چيکار کنم. گفتم: اين تازه شروع جنگمون هست حاکماث? بعد آروم تو گوش کت گفتم: آماده عقب نشينی باش. و کيسه آرد رو پاره کردم. از زبان حاکماث: ليدی باگ گفت برميگرديم. و کيسه آرد رو پاره کرد و آرد همه جای خونه پخش شد. بعد که آرد ها رو زمين نشستن ديدم ليدی باگ و کت نوار نيستن!! داد زدم: نههههه. ميخواستم برم دنبالشون که يه دفعه مايورا سرفه کرد ، تعادل خودشو از دست داد و افتاد زمين. سريع معجزه گرش رو برداشتم و گفتم: خوبی؟ ناتالی: آره خوبم فقط يه دفعه سرم گيج رفت. گفتم بهتره تا برمیگردن يکم استراحت. بعد خودم هم به حالت اول برگشتم تا يکم انرژی بگيرم.
از زبان ليدی باگ: من کيسه آرد رو پاره کردم و با کت نوار از خونه زديم بيرون. گفتم: کت تو همين جا بمون تا من برم چند تا معجزه گر بردارم و بيام. ک نوار: باشه. بعد رفتم سمت خونه ، پريدم داخل اتاقم و تبديل به مرينت شدم. رفتم سمت کمدم و جعبه معجزه گرها رو بيرون آوردم. معجزه گر روباه و لاکپشت رو برداشتم. جعبه معجزه گرها رو گذاشتم سرجاش و گفتم ?Tikki Spots On? يويوم رو انداختم رو سر يه پشت بوم و حرکت کردم به سمت خونه آليا. وقتی رسيدم به گوشيش زنگ زدم. آليا:( با يه صدای خواب آلود)بفرماييد؟ ليدی باگ: سلام آليا ، ليدی باگ هستم. ميشه چند لحظه بيای دم در ، به کمکت نياز دارم. تا فهميد منم خوشحال شد و گفت: آره آره الان ميام. چند دقيقه بعد اومد دم در: سلام ليدی باگ. ليدی باگ: سلام آليا. ممنون که اومدی به کمکت نياز دارم. دستشو گرفتم و بردم داخل يه کوچه.
معجزه گر روباه رو گرفتم جلوش: آليا سزار. اين معجزه گر روباهه که به تو قدرت توهم رو ميده. تو بايد برای يک نيت خير ازش استفاده کنی. وقتی کارمون تموم شد ، بايد به من برش گردونی. ميتونم بهت اعتماد کنم؟ آليا: حتما ليدی باگ. آليا گردنبند رو به گردنش بست و تيرکس اومد بيرون. آليا:?Trixx Let's Pounce? گفتم: حالا بايد بريم دنبال نينو. با ريناروژ رفتيم سمت خونه نينو. وقتی رسيديم به نينو هم زنگ زدم و گفتم بياد دم در. چند دقيقه بعد اومد دم در. سلام کرد و ماهم جواب سلامشو داديم. باهم رفتيم داخل يه کوچه. معجزه گر لاکپشت رو گرفتم جلوش: نينو لهيف( دقيق فاميليشو يادم نيست ولی فکر کنم همين باشه) اين معجزه گر لاک پشته که به تو قدرت ساخت حفاظ رو ميده. تو بايد برای يک نيت خير ازش استفاده کنی. وقتی کارمون تموم شد ، تو بايد به من برش گردونی. ميتونم بهت اعتماد کنم؟
نينو: حتما رفيق. نينو دستبند رو دستش کرد و ويز بيرون اومد. نينو:? Wayzz Shell On? گفتم: بهتره بريم کت نوار منتظرمونه. از زبان کت نوار: بعد از اينکه ليدی باگ رفت ، رفتم داخل يه کوچه: Claws in. پلگ اومد بيرون ، قبل از اينکه چيزی بگه يه پنير از تو جيب کتم در اوردم در اوردم و دادم به پلگ. آدرين: چرا؟ چرا پدرم بايد حاکماث باشه? مگه چه آرزويی داره؟ پلگ همه پنير رو يه سره خورد و گفت: آدرين نگران نباش همه چی درست ميشه. آدرين: ميدونی پلگ...شايد ديگه مجبور بشم حسی که نسبت به ليدی باگ دارم رو مخفی کنم. پلک: چرا؟ آدرين: چون اگه ليدی باگ عاشقم شد بعدش بايد هويت همو بفهميم و من نميخام که اون بدونه من پسر بزرگترين دشمنش هستم? پلگ: آدرين نگران نباش امروز همتون باهم حاکماثو شکست ميدين و همه چی مثل قبل ميشه. آدرين: ممنون پلگ. يه پنير ديگه به پلگ دادم و بهش گفتم: ديگه بهتره تبديل بشيم ?Plagg Claws out? چند دقيقه بعد ديدم ليدی باگ زنگ زد و گفت که برم رو سر همون پشت بوم.
رفتم و ديدم ليدی باگ با ريناروژ و کاراپاس منتظرم هستن. ( بچه ها من يه قسمتی رو يادم رفت بنويسم ، توی داستان الان ساعت 3 شب هست و وقتی مرينت رفت تا معجزه گرها رو برداره ، پدر و مادرش خواب بودن) ليدی باگ: دليل اينکه اين موقع به کمکتون نياز داشتم اينه. ببينيد ما حاکماث و مايورا رو گير اداختيم و اينکه هوی...حرفشو قطع کردم: ليدی باگ ميشه چند لحظه بيای؟ ليدی باگ: باشه.
گفتم: بهتره هويت حاکماث رو به کسی نگيم. ليدی باگ: چرا؟ کت نوار: بين خودمون باشه بهتره. ليدی باگ: باشه? دوباره برگشتيم پيش بچه ها. ليدی باگ: خب نقشه از اين قراره که...20 دقيقه بعد: متوجه شديد؟ بقيه: بله! ليدی باگ: خيلی خب پس ميريم به جنگ با حاکماث.
خب اميدوارم دوست داشته باشيد. نظرات و کامنت فراموش نشه. اگه دوست داشتين داخل نظراتتون بگيد که دوست داريد چه اتفاق هايی داخل ادامه داستان بيوفته. دوستون دارم❤❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ممنونم تستت عالیییییییییی هست مثله همیشه
مرسی زهرا جون❤
عالییییییییییییییییییییییییییی بود 💐🌸💮🌺
فقط هرکس میتونه به تست من هم سری بزنند
و نظر هم بدید
بزن روی عکسم تا تستم بیاد
تشکر 🌺💮🌸💐
مرسی❤
سلام دوستان. پارت بعدی داستان منتشر شده بريد بخونيد و حتما نظر بديد❤?
ببخشيد دير شد ، سه روز درحال بررسی بوده.
عالی ادامه کجاست??????????راستی میشه به تست منم یه سری بزنی اسمش کت باگ و لیدی باگ هست الان قسمت دو هست مرسی ?????????❤????????❤????????????
پارت بعدی رو ديشب گذاشتم داخل سايت الان درحال بررسی هست.
خوشحال ميشم که داستانت رو بخونم❤