سلام اینم از پارت دوم داستانم امید وارم دوست داشته باشید و کپی ممنوع
اسکورپیوس که گیج شده است که باید رز یا سوفی را تشویق کند به صدای قلبش گوش میدهد که میگوید:رز
و عقلش هم میگوید:سوفی چون سوفی اسلایترینی بود
اسکورپیوس به خودش لعنت فرستاد که چرا واقعا به این موضوع فکر کرده است انتخاب کاملا واضح بود او به صدای قلبش گوش سپرد و با صدایی بلند تر از صدای البوس که سوفی را تشویق میکرد رز را تشویق کرد
رز هم از این تشویق جانانه اسکورپیوس کمی رنگ به رنگ شد اما بعد لبخند زد
( درسته که رز خیلی به هرماینی شباهت داره اما اون از کودییدچ خوشش میاد و از ارتفاع نمیترسه!
در هری پاتر و زندانی ازکابان هرماینی گفت که از پرواز خوشش نمیاد و تاحدودی ترس از ارتفاع داره )
با تشویق های مداوم البوس و اسکورپیوس
سوفی و رز هر لحظه بیشتر از قبل این بازی را جدی میگرند.
برخی از بچهای دیگر با سر و صدای البوس و اسکورپیوس وارد زمین شدند و مشتاق هستند ببینند کدام یک برنده میشود.
نوبت به اولین پرتاب میرسد.
رز که خود را کمی قبل گرم کرده بود با سرعتی زیاد شتاب میگیرد و توپ سرخگون را به طرف دروازه وسط میفرستد
سوفی گویا از ورد جابجایی استفاده کرده باشد به موقع انجا حضور پیدا میکند و مانع وارد شدن توپ به دروازه میشود
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
ادامششش
👌