
سلام اینم از پارت دوم داستانم امید وارم دوست داشته باشید و کپی ممنوع
اسکورپیوس که گیج شده است که باید رز یا سوفی را تشویق کند به صدای قلبش گوش میدهد که میگوید:رز و عقلش هم میگوید:سوفی چون سوفی اسلایترینی بود اسکورپیوس به خودش لعنت فرستاد که چرا واقعا به این موضوع فکر کرده است انتخاب کاملا واضح بود او به صدای قلبش گوش سپرد و با صدایی بلند تر از صدای البوس که سوفی را تشویق میکرد رز را تشویق کرد رز هم از این تشویق جانانه اسکورپیوس کمی رنگ به رنگ شد اما بعد لبخند زد ( درسته که رز خیلی به هرماینی شباهت داره اما اون از کودییدچ خوشش میاد و از ارتفاع نمیترسه! در هری پاتر و زندانی ازکابان هرماینی گفت که از پرواز خوشش نمیاد و تاحدودی ترس از ارتفاع داره ) با تشویق های مداوم البوس و اسکورپیوس سوفی و رز هر لحظه بیشتر از قبل این بازی را جدی میگرند. برخی از بچهای دیگر با سر و صدای البوس و اسکورپیوس وارد زمین شدند و مشتاق هستند ببینند کدام یک برنده میشود. نوبت به اولین پرتاب میرسد. رز که خود را کمی قبل گرم کرده بود با سرعتی زیاد شتاب میگیرد و توپ سرخگون را به طرف دروازه وسط میفرستد سوفی گویا از ورد جابجایی استفاده کرده باشد به موقع انجا حضور پیدا میکند و مانع وارد شدن توپ به دروازه میشود
در همین هنگام پارلی چاپلمن وارد استادیوم میشود و شروع به گزارشگری مسابقه میکند: خب خب ما اینجا یک مسابقه هیجانی و طلایی داریم مسابقه بین دو گروه برتر گریفیندور و اسلایترین! ناگهان متوجه صورت های عصبی بچها میشود و سریع حرف خود را اصلاح میکند دو گروه از چهار گروه برتر دروازه بان دوم تیم اسلایترین سوفی واتسون در مقابل مهاجم عزیزمون رز ویزلی-گرنجر!!!!!! ( پارازیت: خودش هم گریفیندوری هست ) البوس و تعداد کمی از بچها که اسلایترینی یا طرفدار اسلایترین بودند سوفی را تشویق کردند. اسکورپوس و تعداد کمی از بچها که گریفیندوری یا طرفدار گریفیندور بودند رز را تشویق کردند نوبت به پرتاب دوم میشه و خواهیم دید که گل میشه یا نه؟ رز رو میبینیم که با تمام قدرت پرتاب میکنه و گلللللللللللللللللللللللللللل ( با صدای خیلی بلند ) گل برای گریفیندور !!!!!!!!!!!!!! بچها هلهله را سر میدهند... ( این مسابقه از جام جهانی کودییچ هاگوارتز مهم تر شده! ) در همین هنگام عده ایی بیشتر از قبل وارد استادیوم میشوند و رز یا سوفی را تشویق میکنند -تا اینجا مساوی هستند و حالا نوبت پرتاب سوم میرسه رز که روحیه تازه ایی گرفته است شتاب میگیرد و با چنان سرعتی توپ سرخگون را پرتاب میکند که سوفی به هیچ عنوان وقت نکرد که تکان بخورد - و گللللللللل بلهههه این مهاجم تیممون چیکار میکنه!!!!! yeh yeh yeh -اکنون نوبت به پرتاب چهارم میرسه!
نوبت به پرتاب سوم میرسد. رز که روحیه تازه ایی گرفته شتاب میگیرد و با چنان سرعت بالایی توپ را پرتاب میکند که سوفی به هیچ وجه نتوانست تکان بخورد. -وگلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل بله این مهاجم چیکار میکنه!!! و اما حالا نوبت به پرتاب چهارم میرسه به نظرتون رز گل میزنه یا اینکه سوفی اون رو مهار میکنه؟ کسانی که فکر میکنند رز برنده میشه؟ بچها هلهله را سر میدهند و کسانی که فکر میکنند سوفی برنده میشه؟ عده ایی هم او را تشویق میکنند رز شتاب میگیره و پرتاب میکنه و خواهیم دید که گل میشه یا نه؟ اوه سوفی سوفی تونست که اون رو مهار کنه!!!! اسلایترینی ها سوفی را تشویق میکنند. -بچها بهتره که عجله کنیم! نیم ساعت تا شروع کلاس بعدیمون فرصت داریم ( همه بچها در استادیوم جمع نشدند فقط کسانی که زنگ تفریح داشتند تونستن که بیان ) - پرتاب پنجم مهاجممون شتاب میگیره و توپ سرخگون رو با تمام قدرت پرتاب میکنه و اما... گلللل بلهههههه بچها هلهله را سر میدهند و رز را تشویق میکنند. رز هم برای انها حرکت نمایشی اجرا میکند.
-و اما پرتاب اخر پرتاب سرنوشت ساز پرتاب ششم این پرتاب مشخص میکنه که اسلایترینی یا گریفیندوری برنده میشه؟ ( پارازیت= تساوی بازی به این شرحه سوفی=2 رز= 3) -اگر رز موفق بشه و گل رو به ثمر برسونه برنده بازی گریفیندور خواهد بود اما اگر سوفی بتونه که پرتاب اخر رو مهار کنه بازی مساوی خواهد شد و ادامه داره اوه میبینیم که مهاجممون شتاب میگیره و پرتاب میکنه ایا گل خواهد شد یا نه؟؟؟؟؟ و خیررررررر شانس با تیم اسلایترین همراه بوده سوفی تونست که توپ سرخگون رو مهار کنه نتیجه تا به الان مساویه!! همه چی به پرتاب بعدی بستگی داره... ناگهان پارلی چاپلمن سکوت میکند و کم کم بیشتر بچها دیگر تشویق نمیکنند همه سرها به در ورودی استادیوم برگشته است پروفسور دووی ( دوستان اگه کتاب school for good and eivl the رو خونده باشید من برای اسم های پروفسور ها ایده خاصی نداشتم برای همین از این کتاب الهام گرفتم ) ناگهان با چهره ایی عصبی وارد میشود و با صدایی بلند و رسا میگوید: اوه یا ریش مرلین! شماها شماها اینجا چیکار میکنید؟ اصلا چطور تونستید بدون متوجه شدن کاستر به اینجا بیان؟؟ ( بچها شخصیت ها فرق میکنن یعنی الان کاستر سگ نیست بلکه نگهبان مدرسه است مثل فیلیچ...) عجله کنید عجله کنید الانه که کلاسمون شروع بشه!!!! شما چهار نفر باید بمونید ( خطاب به سوفی و رز و اسکورپوس و البوس ) باید مجازات بشید! ساعت 8 شب به دفترم بیان! دوست ندارم که دانش اموزا بعد از من به کلاس بیان!
بچها با شتاب به دنبال پروفسور دووی میروند. رز زیر لب میگوید:ممنونم اسکورپیوس اسکورپیوس نیشش تا بنا گوش باز میشود بعد از تمام شدن تمامی کلاسها در ان روز زمانی که شب هنگام فرا میرسد بچها باید برای مجازاتشان به دفتر پروفسور دووی میرفتند ساعت 7 شب بود تقریبا همه دانش اموزان در سرسرای بزرگ برای صرف شام جمع شده بودند سوفی:واقعا خیلی زد حاله روز اول مجازات داشته باشی! اسکورپیوس: موافقم البوس طوری که تا به الان کلی مجازات را تحمل کرده باشد ( تقریبا اینطور بود) گفت:بیخیال بچها اینم یکی دیگه از مجازات هاست... اسکورپیوس: البوس لیلی و هوگو رو نمیبینم؟ البوس: الان هاست که برسند پدرم میارتشون سرما خورده بودند نتونستن امروز میان سوفی: به دیدن پدرت نمیری؟ البوس: نه ممکنه رابطه مون از این هم بدتر بشه! اسکورپیوس متفکرانه زیر لب میگوید: بهونه خیلی خوبی پیدا کردی البوس!! البوس: خب باید بریم دفتر دووی دوست ندارم بفهمه که روز اول مجازات داشتم ان موقع بود که لیلی و هوگو به سرسرای بزرگ وارد شدند و برای البوس دست تکان دادند و به طرف میز گریفیندوری ها رفتند.
ساعت 10 دقیقه به هشت بود البوس و سوفی و اسکورپیوس و رز با هم به سمت دفتر پروفسور دووی رفتند هنگامی که انها رسیدند قبل از اینکه بخواهند در بزنند در خود به خود باز شد به نظر می امد پروفسور زمان امدن انها را تصور کرده بود بچها وارد دفتر شدند دفتر پروفسور شباهت های خیلی زیادی به جنگل امازون داشت با این تفاوت که وسیله هایش بسیار منظم بودند البوس: سلام پروفسور پروفسور دووی: شما به خاطر این نانظمی ایی که امروز در استادیوم کودییدیچ به وجود اوردید مجازات سنگینی رو خواهید داشت خوشبختانه مجازاتتون رو خودم انتخاب کردم ( اما البوس و رز و سوفی و اسکورپیوس به جای کلمه خوشبختانه کلمه بدبختانه را شنیدند ) پروفسور انباری از کتاب ها و ورقه هایی را رو به روی انان گذاشت و گفت: بهتره که هر چه زودتر شروع کنید تا ساعت 11 مرتب کردن این برگه ها رو ادامه میدین هر شب و به طور منظم او از دفتر خارج شد و انان را به حال خود تنها گذاشت! رز: دیگه بهتر از این نمیشه اول اینکه روز اول مجازات میشی دوم اینکه باید هر شب 3 ساعت بیای اینجا و اینا رو مرتب کنی اسکورپیوس: اینها مال خیلی وقت پیشه! البوس: بله درسته تمامی مجازات های دانش اموزان سالهای قبله یا شایدم قرن های قبل! اسکورپیوس: به نظرتون میتونیم مجازات های پدر یا مادر مون رو پیدا کنیم؟ رز و سوفی و البوس به طور هم زمان میگویند: چه کار بی نظیری! انها بالاخره اشتیاقی برای انجام دادن این مجازات خسته کننده و زود هنگام بروز میدهند و شروع به مرتب کردن برگها میکنند. بالاخره البوس موفق میشود یکی از مجازات های ... ممنون که تا اینجا خوندید!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ادامششش
👌