
#یونجی 🦄 فعالیت اصلی 🙃🤩 اصکی ممنوع کیوتم #وانشات_کوکی🐰 PT.9🦋 #دفتر_اطلاعات_بفرمایید☎️🏫
+کوک -بله +اگه بایس من یکی دیگه بود چیکار میکردی -خب این سوال سختیه چون توی موقعیتش قرار نگرفتم ولی به احتمال زیاد خیلی ناراحت میشدم +چرا -چون... چ.ون با امدن گارسون و چیده شدن غذا ها روی میز حرفش نصفه موند -بیا غذامون رو بخوریم +باشه ....بعد از غذا توی ماشین.... -ا/ت +بله -بریم خرید؟ +خرید چی؟ -لباس برای تو، چون تو خونه من لباس نداری +باشه کوک به سمت یه فروشگاه بزرگ لباس حرکت کرد. کوکی ماسک و کلاه داشت برای اینکه شناخته نشه ولی تتو هاش رو مخفی نکرده بود. توی رستوران هم به بخش خصوصی رفتیم.
+کوک -بله +تتو هات رو مخفی نکردی اگه یکی ببینه میفهمه که کی هستی تازه اگه منو با تو ببینن کلی حاشیه و دردسر برات درست میشه -عاا راست میگی خب میریم فروشگاه دوستم +باشه دور زد و سمت فروشگاه دوستش رفت. ماشین رو توی پارکینگ فروشگاه نگه داشت و به دوستش زنگ زد -الو سلام یورا -یورا میشه زود تر فروشگاه رو تعطیل کنی -آره -مرسی -بای +یورا؟ فک میکردم دوستت یه پسر باشه -آره این فروشگاه مال دوستمه و دخترش اونو اداره میکنه +آها.... دوستت چند سالشه که یه دختر داره که بتونه یه فروشگاه رو اداره کنه؟ -خب فقط 4 سال از من بزرگ تره +او که اینطور وقتی فروشگاه تعطیل شد پیاده شدیم و توی آسانسور رفتیم. بازم کوک دستاش رو توی دستام قفل کرده بود، جوری که هیچ جوره نمیتونستم دستم رو آزاد کنم +کوکی چرا دستم رو اینجوری گرفتی مگه فرار میکنم -میترسم بدوزدنت +بله!
زیر لب یچیزی رو گفت که نفهمیدم و مشغول درست کردن موهاش توی آینه شد (چیزی که کوک خیلی آروم گفت:می خوام همه بفهمن تو مال منی) رسیدیم به طبقه ای که قرار بود بریم و یورا جلو در ایستاده بود. (ا/ت:+؛ کوک:-/یورا:&) &سلام خیلی خوش امدین جونگ کوک شی -سلام یورا ممنون +سلام &ببخشید ایشون دوست دخترتون هستن -یااا این حرفا برای دهن تو هنوز خیلی بزرگه 😂فعلا دوستم هست ی دوست از دوران بچگی تا الان &او بله -ا/ت رو ببر و بهترین لباس هات رو بهش نشون بده -راستی ا/ت موقع پرو بهم بگو بیام میخوام خودم نظر بدم +خِیله خوب باشه من و یورا رفتیم و یورا کلی لباس خوشکل اورد بینش چند تا رو انتخاب کردم +یورا میشه به کوک بگی می خوام پرو کنم -بله خانم
کوک امد و داشت سرش رو به چپ و راست تکون میداد +چیزی شده؟ -فقط 3 دست لباس برداشتی آخه😐 +زیاده !اگه زیاده میتونم 2 دست بردارم -آره اونقدر زیاده که داره میریره😐آخه فقط 3 دست کوک رفت سمت لباسا و کلی لباس دیگه هم اورد +کوک من باید این همه لباس رو پرو کنم؟!!! -اوهوم😃 از بس لباس پوشیدم و عوض کردم له و لورده شدم +کوک تورو خدا -نه نه نه اینم باید بپوشی با بی میلی رفتم و لباس رو پوشیدم ولی این لباسه پشتش زیپ میخورد و دستم نمیرسید که بالا بکشمش -ا/ت چیزی شده خیلی داره طول میکشه THE END🦄
لایک و کامنت فراموش نشه💜💕 چالش:چطور آرمی شدی؟
مرسی از تستچی و ناظر که منتشر میکنه💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)