
اینم از پارت هفتمی....
کت نوار : به صورتش نگاه کردم اون اون م م مرینته با تعجبی که نزدیک سکته بزنم گفتم مرینت تو تو چطور تونستی تو اون دختر نقاب پوشی 😭😭😭😭 اما چطوری ( & این علامت یعنی داره با داد و گریه میگه) & تو چطور تونستی خودت را آدم خوبی جلوه بدی و بهم نزدیک شوی در حالی که دشمن منی مرینت : وای گند زدم دیگه واقعا نمیدانم چیکار کنم این ها را که داشت میگفت منم گریم گرفته بود اما جلوی خودم را گرفتم که گریه نکنم چون پدرم همیشه بهم میگفت اگه ضعف نشان بدی کارت تمامه منم واقعا نمیداستم چیکار کنم برای همین با دستم کشیدمش یکم بالاتر و زدم بیهوشش کردم تا یکم اعصابم بیاد سر جایش و یک فکری بردارم
مرینت :بعد از اینکه کت نوار را بیهوش کردم چوبش را که بین دوتا ساختمان گیر انداخته بودم را کوچیک کردم و از پنجره یکی از ساختمان ها پریدم تو در حالی که کت نوار بغلم بود بعدش توی یک اتاق بودم که حالت دفتر کار داشت درشم قفل بود در را با لگد شکستم و رفتم بیرون خیلی سریع از راه رو ها رد شدم از پله های اضطراری رفتم پایین و از یک پنجره دیگه پریدم بیرون و روی سقف یکی از خانه ها فرود آمدم کت نوار و گذاشتم زمین و گفتم متاسفم بیهوشت کردم واقعا نمیدانم چرا این را گفتم اون که حتی نمیشنوه و دوباره کت را برداشتم و از بالای ساختمان ها رد شدم تا رسیدم به نزدیک خانه از توی تراس رفتم تو و
و کت نوار را بستم به یک صندلی چون نمیخواهم دوباره دعوامون شدید بشه و مجبور بشم بیهوشش کنم یک داروی آرام بخش هم که داشتم با سورنگ توی گردنش تزریق کردم و به صورت کت نگاه کردم در این حالت خیلی معصوم بود آروم با دستم موهای توی صورتش را کنار زدم و پیشونی اش را بوسیدم و یک لبخند، بهش زدم دو متر اون طرف تر منتظر بودم به هوش بیاید 10 دقیقه بعد به هوش گفت اینجا چه خبر شده من الان کجا هستم گفتم سلام کت نوار از خواب کوچیکت لذت بردی کت نوار : مرینت 😠😠 تو دنبال چی هستی چرا اینطوری رفتار میکنی من فکر میکردم تو آدم خیلی خوبی هستی ولی اشتباه میکردم تو از ارباب شرارت هم بد تری
حداقل اون میگه چی میخواد و باهامون میجنگه ولی تو تظاهر میکنی دوستمان هستی ولی از پشت بهمون خنجر میزنی آخه چرا 😭😭😭😭🥺🥺🥺 چی ارزشش را داره که به کسایی که دوستت دارن اینطوری خیانت کنی من هنوز هم باورم نمیشه که تو همچین آدمی هستی 🥺🥺🥺😣مرینت مرینت : چون نیستم من خیلی با چیزی که تو الان فکر میکنی فرق دارم کت نوار : حداقل الان دیگه بس کن 😭😭 دیگه نمیتوانی خودت را خوب جلوه بدی فقط بگو دنبال چی هستی معجزه گر من و کفشدوزک را میخوای یا چیز دیگه مرینت : ببینم تو اصلا عقل هم داری اگه من آدم بدی بودم تو هنوز زنده بودی یا اگه معجزه گرت را میخواستم اون هنوز توی دستت بود یا
اینکه جونت را نجات میدادم کت نوار : از کجا معلوم این کارا برای این نبوده که من را علیه دوستام نکنی مرینت : اگه اینطور بوده پس چرا اونی که فکر میکردی دوستت تورا پرت کرد تا بمیری کت نوار : خب خب من نمیدانم مرینت: درسته تو هیچ چیز را نمیدانی استاد فو بهت گفت من یک ابر شرورم تا دست از تحقیق در مورد من بر داری کت نوار : تو استاد فو را میشناسی اما چطور مرینت : الان ثابت می کنم راست میگم زنگ زدم به استاد فو و وقتی گوشی را برداشت بهش هیچی نگفتم و گوشی را گذاشتم در گوش کت نوار استاد فو : خانم جوان کاری داشتید که به من زنگ زدید ماموریت مخفی تون چطور پیش میره
مرینت :بعدش گوشی را قطع کردم کت نوار : من... مرینت : میدانم هنوزم مطمئن نیستی اما میتوانی از کوامی ات هم سوال کنی اونم من را میشناسد کت نوار : چی؟ ولی.. مرینت: باز هم حرفش را قطع کردم و گفتم اگه نگران لو رفتن هویتتی باید بگم من خیلی وقته هویتت را میدانم آدرین و برای اینکه بهم اعتماد کند دستش را باز کردم کت نوار : آدرین؟؟؟؟؟؟ تد از کجا میدانی مرینت : بعدا توضیح میدم ولی الان وقتشه، سوء تفاهم ها از بین بره کت نوار : به نظرم داشت راست میگفت پلگ پنجه ها داخل پلگ حرف هایش حقیقت داره اون داره راست میگه پلگ : خب همینطوره ایشون یک دختر معمولی نیستند دختر کاهن اعظم نگهدارندگان معجزه آسا هستند
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییییییی
عالیییییییییییی بود پارت بعد را زود زود بزار
راست میگه زودتر بذار