
سلام دوستان خیلی متاسفم که دیر شد اینم از پارت ۴ لایک و نظر یادتون تره عشقولیا😍😍😍😍😍😍
مرینت : تو کلاس بودم دیدم همه از من طرفداری کردن خیلی خوشحال شدم 😃که دیدم لایلا با عصبانیت از کلاس بیرون😕 رفت خانم بوستیه خواست بره صداش کنه رفت بیرون که یهو اومد و گفت: بچه ها همگی برین خونه هاتون زود😰😰 لایلا شرور شده😈 مطمئنم لیدی باگ و کت نوار همه چیز رو درست میکنن😘 نویسنده :همه رفتن بیرون مرینت و آدرین تغیر شکل دادن و رفتن تا بجنگن 💥💥 کت نوار: هی روباه تاره تو رو تو دام انداخته بودیم الان هم فرار کردی وقتشه حسابی ادب بشی 😎 مولپینا : من که اینطوری فکر نمیکنم 😈 لیدی باگ : رفتم دیدم که کت نوار به مولپینا حمله کرد که اون مولپینا یه توهم بود 😡 گفتم: پیشی باید مولپینا ی واقعی رو پیدا کنیم مواظب باش کت : باشه بانو با لیدی رفتم به جنگ داشتیم با مولپینا میجنگیدیم ⚔ که یهو مولپینا یه مشت محکم زد به
لیدی باگ . لیدی باگ : داشتم با مولپینا میجنگیدیم که یه مشت زد به شکمم خیلی درد داشتم 😣که یهو کت نوار با پنجه ی برنده زد به دیوار دیوار ریخت سر مولپینا و منو برداشت و مغل کرد و برد یه جای امن گفت🐾: درد داری 😥 گفتم : آره یکم تو برو منم میام گفت: نه باید ببرمت بیمارستان 🏥 گفتم: نه دردم داره کم کم تموم میشه تو برو من خوبم 😌😌🥺 کت : 😓😓😢😢😢 میتونستم نگرانی تو چشماش ببینم برای اینکه نگران نباشه دستشو آروم گرفتم و گفتم: دلت نمیخواد به بانوت گوش بدی 🥺🥺
چرا میخوام ولی خیلی نگرانتم🥺 گفتم🐞 : نگران نباش دردم تموم شد میتونیم بریم. نویسنده : لیدی باگ دردش کم کم تموم شد و با کت نوار رفتند تا بجنگن کت نوار : داشتم با لیدی باگ به طرف مولپینا میرفتیم واییی اصلا یادم نبود فقط یک دقیقه وقت داشتم تا به حالت عادی برگردم لیدی باگ م م من دارم به حالت عالی برمیگردم لیدی باگ : اشکال نداره تو برو 😍 گفتم: خیلی ممنونم و رفتم در یک ساختمون تبدیل به خودم شد و پلک بیرون اومد گفت : واییی آدرین خیلی گشنمه که آدرین بهم پنیر داد واییی سلام زندگی من 😍😍😍🥺🥺🥺( پنیرشو میگه 🤣) آدرین : 😐🤦♂️🤦♂️🤦♂️که یهو مولپینا از پشت سرم اومد و گفت : اووووو آدرین اینجایی نگرانت شدم گفتم 🐾 : نگران من شدی آخه چرا باید یک شرور نگران من باشه مولپینا🦊:چون من دوست دارم آدرین بامن بیا بیا ما میتونیم هر کاری بخوایم میکنیم دنیا رو ماله خودمون میکنیم😈😈😃😃با من بیا 😈😈👹👺گفتم : نههه مولپینا : 😨😠 آدرین: من با کسی کار هایی میکنه که نباید بکنه دوست نمیشم 😡😡
تو شرور شدی حتی تو حال عادی هم بد تری تو باید شرمنده ی لیدی باگ و کت نوار باشی 😞😞 مولپینا : بسه بسه از این حرفا خوشم نمیاد حالا که اینطوریه من که به هیچکس رحم نکردم به تو هم رحم نمیکنم آدرین تو رو میکشم 😈😈😈😈 شدوهاکمات🦋🦚 : چی گفتی😳😨😨😰😢😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱. نویسنده : مولپینا محکم دست آدرین رو گرفت و برد به برج ایفل و یک توهم ساخت لیدی باگ :عه چرا این کت نوار نمیاد ها اون چیه وایی نه آدرین !!!!😰😨😥 مولپینا آدرین رو ول کن همین الان😡😡😡 .مولپینا: فکر کردی من به یه قهرمان گوش میدم و حالا مردم پاریس ببینین چیکار میکنم😈😈😈 هاهاهاهاها شدت هاکمات : روباه کثیف چیکار میکنی 😨😨😰
نویسنده : و مولپینا آدرین رو از بالای برج ایفل انداخت پایین لیدی باگ : نهههههههههههههههه که کت نوار پیداش شد و گفت: لیدی نگران نباش اون فقط یه توهمه آدرین آگراست رو دیدم تو خونه بود 😉😉 لیدی : او باشه و رفتیم تا بجنگم آدرین : داشتم میدیدم که لیدی باگ نجاتم نداد در هوا بودم خب ۲۲ ثانیه ی دیگه قراره بمیرم که پلک داشت داد میزد که آدرین ! آدرین ! تغیر شکل بده 😱😱😱😰😰😨😨😰😰😨😭😭😭😭 دیگه دیر شده بود من افتادم درست سر یک ماشین 🚗 و از هوش رفتم 😱😱😭😭😱😱😭 لیدی باگ : یهو دیدم آدرین درست رفت تو ماشین کلا صحنه ی وحشتناکی بود کلا از صورتش از سرش از دستش خون میومد🩸🩸 اون آدرین واقعی بود 😰😰😨😱😱😱😭😭😭😱😭😭😭😭 و رفتم میخواستم که کت نوار رو خفش کنم تا دست زدم اون اون اون یه توهم بود 😭😭😭 آآآآآددددریییییییییین😭😭😭😭😭 مولپینا : هاهاهااهاهاهاهاههاهاها که یهو لیدی باگ اومد جلو و اونقدر منو زد از هوش رفتم و من شکست خوردم شدوهاکمات : نهههههههه پسرم نه که ناتالی اومد و گفت : قربان شما چیکار کردید 😡😡😡 نمی تونستم جواب بدم تبدیل خودم شدم و رفتم دنبال آدرین لیدی باگ: همه چیز رو درست کردم ولی آدرین درست نشد داشت بارون میومد و آمبولانس ها🚑🚑 سر آدرین ریخته بودند و آدرین رو بردند و آلیا ، نینو ، همه ی مردم حتی گابریل آگراست هم اومد بود پیش آدرین همه به من نگاه کردند و من رو مقصر میدونستند رفتم تو خونه جواب مامان و بابام رو ندادم و رفتم اونقدر گریه کردم😭😭😱😱😱😱😱 که گوشواره هام رو انداختم زمین تیکی رفت
مرینت :دیگه خودمو نمی بخشم و رفتم به بیمارستان آلیا نینو همه بچه ها پدر آدرین و خانم ناتالی ، کلویی و شهدار اومده بودند حتی نادیا شاماک هم اومده بود از پنجره به آدرین نگاه میکردم بستری شده بود و گریه میکردم آلیا🦊: وضعیت مرینت خیلی بد بود نمیدونم چرا آدرین رو نجات نداد آخه نمی تونستم تو این وضعیتش سوال بپرسم ولی میدونستم که مرینت هیچ وقت این کار هارو نمیکنه 😥 نینو : داداش نمیر اگه تو بمیری منم میمیرم گابریل : تو ذهنش همش تخصیر منه من دیگه این کار ها رو کنار میزارم فقط بخاطر آدرین 😞😞😞😞 که دکتر اومد و گفت : تا خواستم یه چیزی بگم همه مثل شیر ریختن جلوم پدرشون گفت که حال پسرشون چطوره گفتم: روحشون شاد گابریل : چی 😨 مرینت : نفهمیدم 😱 نینو : جان !!! کلویی : مسخره واقعا مسخره 😭😭 دکتر : هَهَهَ شوخی کردم خبر خوش براتون دارم آدرین آگراست حالشون خوبه و زنده میمونه فقط ۵ روز در بیمارستان بمونه کافیه آقای اگراست پسرتون خیلی قوی بود که تونست زنده بمونه خبر بد ندارم ولی وقتی رفت خونه نباید بهش فشار بیارین 🤗🤗 مرینت : از شدت خوشحالی کم مونده بود جیغ بزنم همه خوشحال شدن حتی پدر آدرین آلیا: دیدی مرینت گفته بودم اون زنده میمونه نینو : تو ذهنش آدرین واقعا خیلی قوی هستی حتی تو حالت کت نواری و حتی در حالت عادی (😃 بچه ها تو فصل ۴ وقتی که مرینت به آلیا گفت لیدی باگه در قسمت های دیگه آدرین به نینو گفت که کت نواره😃 ) 🤩🤩🤩خب تموم شد ببخشید اگه کم بود ابراز و نظر یادتون نره منتظر پارت ۵ باشین چون در پارت ۵ قراره اتفاق های جالبی بیوفته شما رو به خدای بزرگ میسپارم بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یه سوال شدوحاک ماث میتونست قدرتش رو لغو کنه و مانع بشه 🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
عالیـــــــــ
چه دکتر بی نمکی
عالی بوددد ادامه رو بزار لطفا زود😍💋😇💓🙏🏽
عالیییییییییییی