این داستان قسمت ۶ داستانم خست امیدوارم خوشتون بیاد
ادرین رو به پایین پرت کرد لیدی باگ گفت : نه!! لیدی باگ رفت بگیرتش ولی نتونست اون افتاد پایین اون نفس نمی کشید کل مردم پاریس داشتن نگاه می کردن لیدی باگ از شدت ناراحتی فریاد زد حلقه ی ادرین خاموش شد و همه ی مردم پاریس فهمیدن هویت کت نوار رو همه ی مردم بغضشون ترکید ، خیلی تعجب کردن و ناراحت، از زبان هاکماث چی این واقعیت نداره یعنی من اونو کشتم نههههه! اکومایی که شرور کرده بود ازاد شد هاکماث از شدت ناراحتی غش کرد شیردندان هم فرار کرد، لیدی باگ ادرین رو سفت بغل کرد و اشک هاش روی ادرین می ریخت
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
دوستان تستمو نوشتم در حال برسیه
اه ادامه بده منتظرما????????????????????????????
من ۲ تست باید بنویسم لطفا تا ۲ روز دیگه صبر کنید
عالی
ممنون
دوستان اگه یک زره ناراحت کننده است ببخشید چون چند قسمت دیگه تموم میشه