من منظرت بودم ۲

از زبان کوک: ماه سومیه که ا/ت میاد سر کار احتمالا امروز یا فردا بهش بگم؛البته اون یکم پیش من خجالت میکشه ؛راستش خخخببب یکم استرس دارم اگر قبول نکنه چی؟اگر یخ نفر دیگرو دوست داشته باشه چی؟ ا/ت :کم کم داره شب میشه دیگه باید برم خونه. یوریمه:ا/ت اگر میتونی وایسا با هم بریم .فلش بک(⬅️یورتمه دوست صمیمی ا/ت هست ،اونا از ۵ سالگی با هم دوستن و با هم اومدن کره.

موقعی که ا/ت رفته بود برای استخدام یوریمه هم پیشش بود و خیلی از از شریک کوک خوشش میاد➡️)پایان فلش بک .

ا/ت :خب بیا قبل رفتن یه شام بيرون بخوریم خیلی گشنم شده. یوریمه: اوکی. . . بریم یه سر به کوک بزنیم😊👈🏻=کوک:امشب امکان نداره بتونم بخوابم ؛اصلا یادم نمیاد چطور عاشق ا/ت ش.....صدای زنگ گوشی اومد و رشته افکارم پاره شد

گوشیمو برداشتم لی بود (فلش بک=لی رانگ دوست صمیمی کوک هست و همینطور شریکش )پایان فلش بک.

لی :سلام کوک. کوکی: سلام جناب رانگ نصف شبی یاد ما کردی😁.لی: خخبب فک کردی میخوام بگم دلم برات تنگ شده😂؛میخواستم بگم میتونی فردا قبل ساعت کاری قرار بزاری همو ببینیم؟.

کوک :عممممممم باشه ولی بعد از ساعت کاری با ا/ت قرار دارم😅.لی :اوکی. کوک: تا فردا . لی : بای.