ببخشید دیروز روز رفته بودیم خونه پدربزرگم اینها موقع برگشتن یادم رفت گوشیم رو بردارم بخاطر همین موند اونجا و نتونستم پارت بعدی رو بزارم
بعد رفتم بیرون قدم بزنم برف میومد یه لباس سفید با کاپشن آبی پوشیدم با یه پوتین کرمی همینطور داشتم قدم میزدم که به یه پسر برخوردم که داشت میومد خونه مون ازش اسمش رو پرسیدم گفت کای هستم و با کایلی کار دارم کایلی رو صدا کردم کایلی با دیدن کای گفت اون اینجا چیکار میکنه منم گفتم میشناسیش گفت آره بعد دیگه من حوصله دعوا نداشتم رفتم تا بازم قدم بزنم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
چ ج : دوست پسر قبلیش
اگه میشه یکم منحرفش کن 😈😈😈😈