حرفی ندارم
داشتم بستنی مو میخوردم که چشممو چرخوندم دیدم کنارم خالیه اخه یه باد اومد از این ور بیخیال شدم دوباره مشغول شدم دوباره باد اومد این دفعه چشم چرخوندم دیدم یه نفر پیشم نشسته سرمو بالا تر گرفتم ببینم کیه که خداااا یه هیولابود جیغ زدم بستنی و انداختم دویدم که یهو صدای خنده اومد از پشت همون طور که میدویدم برگشتم دیدم بله کار اقا راستین بوده اون منو سکته داده وایسادم آروم رفتم اونجا زورم گرفته بود باید کارشو تلافی میکردم یه نقشه اومد تو ذهنم عالی بود رسیدم اونجا خودمو بیخیال نشون دادم طوری که اتفاقی نیفتاده همه تعجب کرده بودن دیدم اینا دست بر نمیدارن رو به مامان ♡مامی من میرم یکم بگردم بستنی من افتاد بعدا با گوشی پیداتون میکنم ○ها..اها..باشه برو ولی بزار من باهات بیام♡نه مامی میخوام تنها برم شما بشینین با عمه حرف بزنین من از پس خودم برمیام○تنها نمیزارم بری من میمونم با عمه تو با راستین برو اونم تنهاست باهم برین راستین پیش ما حوصله اش سر میره. اومدم اعتراض کنم○یا راستین باهات میاد یا اصلا حق نداری بری♡باشه مامان ♤خب ما بریم خداحافظ مریم گلی خداحافظ زندایی(مریم گلی همون عمه تونه که راستین مریم گلی صداش میزنه)○الکل همراه تو هست سوفی؟ ماسکتو عوض کن♡مامان ماسکمو همین دو دقیقه پیش عوض کردی قبل از این که بستنی بخوریم الکل دارم○راست میگی یادم نبود باشه مواظب باشینا ♡چشم مامی♤ چشم زندایی. بالاخره راه افتادیم یکم گذشت راستین ♤امروز من چیزی بهت گفتم صفا؟کاری کردم که اجی من ناراحت شده از دستم؟. یه لحظه تعجب کردم این حواسش به همه چی هست♡نه چرا باید از دستت ناراحت باشم؟ از اون حرفا زدیا♤ولی توی مغازه خیلی لحنت سرد بود چشمات پر غم بود تا منو دیدی ♡این چه حرفیه من اومممم... اوممم...♤چیه صفا من چیکار کردم من دوست ندارم ناراحت باشی. اخ من قربونت برم تو چقدر به فکر منی کاشکی تو هم دوسم داشتی و دختر باز نبودی♡تو که کاری نکردی یه لحظه یاد رکسانا افتادم دیگه یهو لحنم سرد شد ببخشید داداش نمیخواستم ناراحتت کنم .صد بار خودمو لعنت فرستادم که چرا بهش دروغ گفتم ولی مجبور بودم تا اون نفهمه ♤مطمئنی صفا؟♡اره داداشی♤باشه. راه افتادیم زیاد چیزی خوشم نیومد دوباره میخواستم پیکسل بگیرم که خدای من باورم نمیشه مگه اینجا اجازه میدن چطور تا الان غارت نشده مهم نیست دیگه چون الان من غارتش میکنم رفتم داخل مغازه راستین هم اومد ♡سلام اقا من اون پیکسل بی تی اس و میخوام که گذاشتین دم ویترین .فروشنده: "بفرمایین"وای چقدر ذوق داشتم اولین بار بود چیزی میخرم که به ارم بی تی اس ربط داشت کلا به بی تی اس روش باشه(این تیکه رو با شعر بخونین) وای چقدر مست من عاشق این بی تی اسم من همون طوری هم قر های ریز میدادم که راستین متوجه شد یه اهم کرد ولی محلش نزاشتم حساب کردم اومدیم بیرون ♤صفا داشتی چیکار میکردی اونجا؟♡داشتم بال در میاوردم ♤ها؟ یعنی چی؟ به خاطر یه پیکسل؟♡هی این یه پیکسل معمولی نیست♤پس چیه اینم مثل پیکسل های دیگست ♡نه نیست این روش بی تی اس داره♤چی چی داره؟ چی گفتی پی تی اس؟.با حرص عصبانیت♡پی تی اس نه بی تی اس به خدا یه بار دیگه اسمشو اشتباه بگی من میدونم تو ♤وا تو داری واسه کی اینقدر جوش میزنی اصلا بی تی اس چی هست؟. یه لحظه شاخ در اوردم کنترلم از دست دادم♡چیییییی تو نمیدونی بی تی اس کیه؟
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
ابجی من میخوام شمارمو برات بفرستم اما منتشر نمیشه
ابجی میشی
اره
من صفام ۱۴ سالمه
و شما؟
من ستاره هستم منم 14 سالمه خوشبختم صفا
همچنان
عالییی بود
مرسی❤