
سلام ببخشید طول کشید
از زبان آدرین: من: لوکا جانن یه ایده توپ دارم واست😈😎 لوکا: چه ایده ای عاقا آدرینن ؟ ایده توپمو تو گوشش گفتم اونم قبول کرد و یه شرطایی هم گذاشت ......ریسکش خیلی بالا بود ......یعنی ممکن بود مرینتو.....ولش کن دربارش حرف نزنم بهتره.....نه ولی خداوکیلی ممکنه مرینتو از دست بدم که نمیدممممم....ولی بازم 0.000000000000000001 درصد ممکنه........هوه.......برو که رفتیم... قرار بود با لوکا مسابقه رمانتیک بازی بزاریم ینی هر کسی بتونه بهتر رمانتیک بازی در بیاره برنده اس 😍😓ولی من با مرینت و اونم با کلویی .......😐 اخه پسر به این پاکی رو چه به کلویی ....من نگفتما خودش گفت حالا که تو با مرینتی منم میخوام با کلویی باشم 😐.....وضعش خرابه .... لوکا رو میگم حالا بذگریم ....... خب بریم برای آغاز مسابقه
به همه هم به جز مرینت گفته بودیم.......اون نباید بدونه بفهمه داریم سرش دعوا میکنیم نه تنها ناراحت میشه بلکه از من هم بدش میاد و شانس رسیدن به بانوم رو از دست میدم😬
دوباره رفتم پیش مرینت ولی داشتم از استرس میمردم......کلویی و لوکا داشتن با هم در گوشی حرف میزدن که لوکا لپشو بوسید و بعد از ظرف توتفرنگی کنار فواره شکلات دوتا برداشت و کردشون توی فواره شکلات و یکیشو گرفت روبه کلویی کلویی هم که ذهنشو خونده بود گرفتش روبه روی دهن لوکا لوکا هم همین کارو کرد و توتفرنگی هارو خوردن 😐😐😐😐😐 بعدم لبای کلویی رو اروم بوسید فقط دو نفر نا راضی بودن و من داشتم میمردم از استرس اینکه نتونم رمانتیک بازی در بیارم 😢😨😓 ......
اهااااا.!!!!!! فهمیدم 😎 یکی از ماکارون هارو برداشتم و نصفشو گذاشتم تو دهن مرینت و نصفشم بیرون بود خواست بخورتش که من دستاشو گرفتم و نصف دیگشو گاز زدم و لبامو چسبوندم رو لباش 😉😉 ...........
بعد از اینکه یکم لباشو مکیدم و گاز گرفتم لباشو از تو دهنم کشید بیرون و منو بقل کرد 😶😨😍.....باید قیافه لوکا رو میدیدی وااییییی داشت از حرص میمرد.....😉 یهو رزی داد زد ووووییییییی خدا جونم 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍شما دوتا چقد بهم میاین مگه نه مرینت؟؟ که یهو مرینت از بغلم در اومد و گفت اومممم نه ینی اره ینی نمیدونم و بعد بهم نگاه کرد و لبخند ارامش بخششو پر رنگ تر کرد ☺😍 آهنگ هیپ هاپ بود نینو دیجی مون بود بعد لوکا دست کلویی رو گرفت و آوردش وسط و باش رقصید 😐 آخه رو سبک هیپ هاپ منم با کلویی میرقصیدم همینقدری که به تو غر زد به منم غر میزد 😑😑😑😂 ولشون کن بابا نوبت منه 😎😌 از بس که صدای آهنگ زیاد بود نینو اصا امکان نداشت صدامو بشنوه 😐 پس تصمیم گرفتم با ایما و اشاره بهش بفهمونم آهنگ رو عوض کنه☺ اول دست مرینتو گرفتم و گفتم بیا بریم برقصیم اونم گفت باشه منم کیفور شدم و از بین جمعیت هی میپریدم بالا تا کله من برای نینو که نشسته بود رو منبر معلوم شه (ببخشید صندلیشو گذاشته رو سکوی توی پارکینگ میزشم همون جاست 😐💔😂 ) بچم یکم کوره نمبینه منو به مرینت گفتم برقصه تا من بیام بعد رفتم جلو سکو ایستادمو دستامو تو هوا تکون تکون دادم و عر زدم یکم صداشو کم کنننن نینو: چی ؟؟ من: صداشو کم کن و همچنین آهنگ و عوض کن و دستامو اوردم پایین و بعد به حالت آسیاب تکانشان دادم که ینی عوضش کن نینو: اهااااا.......بیا دادا دس بندری ها بالا همین که گفت اها با خودم گفت خدا رو شکر فهمید ولی نینو اسکل تر از اونیه که من فک میکردم نینو: میخوای بندری بزارم صداشم تا ته بدم بالا (فازت چیه برادر 😐💔😂) من: نه وایسا بیام پیشت هدفونم گذاشته بود ماشالله از بس شنواییش بالاس !!!!!!☆_☆ تو گوشش گفتم یه آهنگ آروم بزاره و صداش هم ملایم باشه که یکی دیگه مث من برای حرف زدن با کری همانند تو گلوشونو جر ندن اونم زد زیر خنده و گف باشه داداش
...... آهنگ مورد علاقه مرینت پخش شد و مرنت با زوق شوقی عجیب منتظرم بود 😀همین که به یه قدمیش رسیدم دستاشو گذاشت رو شونه هام منم دستامو گذاشتم دور کمرش و باهاش رقصیدم و میزان رضایتی که از حضیار جمع کردم بیشتر از لوکا شد😍😍😍😍☆_☆ بعد از یکم رقصیدن دستای مرینت با دستام گرفتم و گذاشتم پایین ☺میخواستم تقلب کنم 😎.....
من:مرینت تاحالا غرق شدی؟ مرینت : نه چطور؟ من : هیچی فقط میخواستم ببینم تجربت چیه اخه من بد جوری غرق چشات شدم یه دسمال انداختم زمین و زانو زدم روش و همون دکلمه هارو دوباره گفتم... قلبم داشت عین دیوونه ها میزد داشت خودشو میکوبوند به در و دیوار ..... هر لحظه ممکن بود بگه نه ...... خدایا ...... حلقه رو برداشت و کردش تو وستش مرینت :......بله
یهو نفهمیدم چیشد فق تو اون لحظه چشمام مرینت و میدید بلند شدم و بغلش کردم و لباشو محکم تر از محکم بوسیدم 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍وایییییییی باورمممممم نمیشششههههههههههه مرینت مال مممممممننننننن ششششششددددددههههههه ولی ممکنه اگه آزمایش بدیم گروه های خونیمون به هم نخوره و......
فعلا اینا رو ول کن من اینقدر این لحظه خوشحالم که دلم میخواد برم و تو تموم شهر جار بزنم که مرینت مال من شده 😍😍😍😍😍😍 این داستان ادامه دارد..... رادیکال عشق پارت 4......❤.......✨
نظر بدید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییییی بود پارت بعدی را بزار خیلی خفن بود ینرپایورتر(هیجانی شدم)
عالی بود
عالی😍😍😍