رادیکال عشق پارت 3

از زبان لوکا:

😎😈 به خاطراینکه من قراره از مرینت خواستگاری کنم و اونم که احتمالا از من خوشش میاد قبول میکنه و کلی دل آدرینو میسوزونم 😈 وقتی میخواستم با مرینت دست بدم یهو آدرین  با یه لبخندی که میگه حاجی گنگش بالاس به جای مرینت باهام دست داد .. ........ چییییی!!!!😠؟؟؟؟.........مثلا این با غیرت بازیاش برای مرینت بود!!!!؟؟؟؟؟؟ ......... خدایااااااا... مثل اینکه این پسر میخواد با من بازی کنه 😈.....

صداش زدم و گفتم که بیاد تو تا باهاش مثثثللللااااا حرف بزنم اونم لپ مرینت رو بوسید و اومد سمت من ........ای خدا این بشر دیگه داره کفر منو در میاره😠😠😠😠

از زبان مرینت :

وقتی آدرین با لوکا دست داد فهمیدم که مثلا داره از من در برابر یه مرد دیگه محافظت میکنه وای قلبم داشت عبن دیوونه ها میکوبید 😍😍😍😍😍😍😍😍😍.......بعد از اینکه لوکا رفت تو آدرینو صدا زد و گفت بیاد پیشش کارش داره آدرینم لپ منو بوسید و گفت صب کن ببینم لوکا چیکارم داره من:باشه واااییییی آدرین منو بوسید 😍

از زبان آدرین :

وقتی رفتم پیش لوکا دیدم  داره یه جوری نگام میکنه مثل اینگه چندشش شده باشه😕 لوکا :بح عاقا عادرین خدایا این چرا اینجوری حرف میزنه مثل اینکه جنتلمن بازیام کار خودشو کرده که لوکا اینجوری داره از حرص منفجر میشه 😎😊😂😂 من: سلام عاقا لوکاع لوکا بدش اومد و گفت لوکا:خب چه خبر ؟؟ من: خبرای خوب لوکا: مثلا من : مثلا ......خبر ازدواج یه آقا پسر خوشتیپی مثل من با اصل کاریه این جشن یعنی مرینت لوکا:عه...... خوابشو ببینی😎😈 من: چیطور..؟! لوکا : اونطوری که من قراره امشب از مرینت خواستگاری کنم من: چی............😨😲 لوکا: بعله قراره بشه خانومم البته اگه تو مانعم نشی من: ولی منم..... لوکا: توچی ؟!....¿¡ من : منم میخوام از مرینت خواستگاری کنم و همچنین بگم که شانس قبول شدن من از تو بیشتره ^--^ چون مرینت از بدو آشناییش با من عاشقم بوده هست و خواهد بود لوکا : حالا میبینیم من: لوکا جاننن یه ایده توپ دارم واست 😎😈

این داستان ادامه دارد... رادیکال عشق پارت 3........❤ .......✨