
های گایز 💕 خب دوس داشتم داستانا و ادامه بدم ولی فک کنم خوشتون نیومد 😕این پارت اخره🙂 مرسی که تا اخر این داستان باهام بودید 🧡 خب دیگه برید بخونید 🍭
لطفا بالا رو بخون کویینم:)💕 ¿:ببخشید مزاحمتون شدم ؟ {ا/ت*} {جیمین^} {مین هو-(پسر عمو ا/ت ، یادتونه دیگه؟ )} * مین هو برو - عاعا من گفته بودم که باید تو رو مال خودم کنم 😏 ^ ا/ت مال منه هه😎😌 - نه بابا ( بعد مین هو یدفعه محکم کشیدت تو بغل خودش و 💋 « عدم نزن تو رو خدا از این سانسوری تر نتونستم بگم🥺») - حالا چی 😏؟ ( جیمین یه سیلی محکم خوابوند تو گوش مین هو😎) ^ برو دیگه ام پیدات نشه (و محکم درو بست) * هق هق این از کجا هق فهمید ما آمریکاییم 😭 ^ ا/ت خوبی عزیزم؟ (یه دستمال اورد و اومد جلو ) * این چیه؟ ^ میخوام جاشو پاک کنم * بده به خودم ^ نه خودم پاک میکنم ( وقتی تموم شد 💋) ( هلش دادی افتاد زمین) * هوی چیکار میکنی؟ از زبان ا/ت : وقتی جیمین اون کارو کرد شوکه شدم و همراهش یه حس عجیب و خوب داشتم اما واسه اینکه پر رو نشه با عصبانیت نگاش کردم. ^ فقط میخواستم مطمئن بشم پاک شده همین!😬 * برو اونور حالم از هر دوتون بهم میخوره🤢 ^ ا/ت😢 * نمیخوام صدا تو بشنوم ، تو ام مثه اون مین هوی...(سانسور😁)^ ا/ت ببخشید قهر نکن لطفا 🥺 * .... ^ ا/ت ؟؟؟ * میخوام از اینجا برم ، جایی که تو اون دیونه {مین هو} نباشید😩 ^ ا/ت میگم چرا مین هو بدون تلاش دوباره رفت چرا دیگه برنگشت؟؟ نکنه میخواد کاری کنه؟ * ن بابا مثلا چیکار؟ ^ نمیدونم فقط یکم ذهنم درگیر شد * 😐🤔 ^ ا/ت * هوم؟ ^ هنوزم ازم ناراحتی؟ * تمومش کن اه ^ اووم باشه ببخشید * من میرم بخوابم شب بخیر ^ الان منم میام * کجا؟
* کجا؟ ^ رو تخت که بخوابیم * ببخشید ولی با کاری که کردی نمیتونم بهت اعتماد کنم پس رو زمین بخواب،و یه بالش بهش دادم 🙂 ^ مرصی از مهربونیت😒 * شب بخیر 😐 ^ .... * با تو ام ^ شب بخیر 😒 از زبان ا/ت * شب بود تشنم شد میخواستم برم که آب بخورم دیدم جیمین پتو روش نیست حدس زدم سردش باشه چون هوا سرد بود یه پتو برداشتم و کشیدم روش...
یدفعه کشیدم تو بغلش 😳(چیز بدی نداره به پی دی نیمی که قراره از کمپانی بره قسم😐😹) ^ اوو پس ازم متنفری ؟🤨 * ..... ^ کجای دنیا از کسی که متنفرن روش پتو میکشن ؟ * چون حوصله نداشتم ازت پرستاری کنم پتو روت کشیدم که سرما نخوری همین ! ^ یا دلت نمیخواست من اذیت بشم ؟ * چرا همه چی رو به خودت میگیری ؟ ^ چون خیلی وقته رومی و اگه ازم متنفر بودی زود بلند میشدی😏 * سریع از روش بلند شدم ، حواسم نبود ببخشید 😬 ^ ا/ت راستش میخوام یه چیزی بگم 🙄
* هوم ؟ ^ قول بده که قهر نکنی باشه ؟ * حالا بگو ^ راستش ا/ت اون روزی که اومدی شرکت خیلی ازت خوشم اومد و می... * چی ؟؟؟😯 ^ بزار ادامه بدم 😐 ^ و میخواستم دلت و به دست بیارم بخاطر همین تو رو بردم جلسه و این سفر کاری همش ساختگی بود میخواستم بیارمت اینجا که تو رو مال خودم کنم ا/ت من عزت خوشم میاد😬 * تمام مدت سرش پایین بود وقتی اون حرفا رو زد نمیدونستم من باد اعتراف کنم یا نه وقتی حرفش تموم شد سعی کردم منم اعتراف کنم * ام خب من..م یه ح..سایی بهت دار...م 😬 ^ واقعا ؟؟؟؟🥲 * اوهوم ^ دوست دارم 🥺❤️ * منم 🥺❤️ ( و💋[عدم نزن عزیزم پارته اخره بزار زود تموم شه😐😹])
خب تموم 🙌🏻 میدونم از داستانام خوشتون نمیاد ولی شاید یه داستان از کوک یا تهیونگ گذاشتم (اعتماد به سقفمو برم😹 شایدم اصن نذاشتم چون داستانامو دوس ندارین🙂💔)
راستی یادتون باشه که هفتا پسر نرمال کره ایی همیسه درکمون میکنن! روزتون مبارک آرمیا💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عزیزم عالی بود فقط غلت املایی زیاد داشتی🫠🥺
حاجی خودتم غلط املایی داری😐🤨
غلط 🗿
لطفاً دوباره از جیمین بزار تو خیلی خوب داستان میسازب
عزیزم مهم نیست دیگران دوست داشته باشن یانه تو وقتی ما چند نفرو داری که داستانتو دوست داریم نباید این چیزارو بگی تازه من عاشق داستانتم
عالی بود عزیزم❤حتما بنویس💛💙💜💚💞💖💓💕
میصی از انرژی مثبتت:)))💕
حتما مینویسم^^🐾
تموم کردی ... آخه چرا😢😢😢
چراااااا؟ ها؟ خیلی بدیییی .. اشکم و در آوردی... مح عاشق داستانت بودم 😢😢😢
ولی در کل عالیییییییی بود😢❤
داستان بعدی از تهیونگه🌈
دوس داشتی منتشر شد بهش سر بزن:)💕
حتما سر می زنم😊