
خوش اومدید به پارت 4 اینده زیبا

میم میم : بعداز چند دقیقه جفتشون در اومدن بیرون و سوار اتوبوس دانشگاه شدن ماهم پرواز کردیم به سمت اتوبوس وقتی رسیدم اونا آخرین نفر پیاده شدن و رفتیم دانشگاه نویسنده : اونا 3 زنگ اول رو درس خوندن و زنگ چهارم امتحان بود امتحانی که معلم از روز قبل نگفته بود و یهویی بود 😱😱 خودم تجربه کردم خیلی بده مرینت ادرین که بقل دستی بودن مو به تنشون سیخ شد معلم گفت فقط 10 دقیقه وقت دارید برید تو سالن و بخونید میم میم : مرینت ادرین رفتن و کلی تقلب نوشتن ماسک زدن و توی ماسک گذاشتن عینک گذاشتن و توش گذاشتن تو آستین گذاشتن و دستشون رو باند پی چی کردن و کاغذ گذاشتن توش در حالی که بقیه داشتن درس میخوندن مرینت آدرین گذشته هم میخندیدن

میم میم : امتحان شروع شد و هر دو تاشون شروع کردن به نوشتن و خوندن از روی تقلبات خلاصه معلم مچ آدرین رو گرفت ولی مرینت خودشو نجات داد آدرین مجبور شد بره دفتر مدیر و تا 3 روز از مدرسه اخراج شد آدرین کیفشو برداشت و رفت خونه مرینت هم خودشو تسلیم مدیر کرد و اعتراف کرد و به علاوه ی سه روز بخاطر مخفی کردن تا 5 روز اخراج شدم و مرینت همراه ادرین رفت مرینت ادرین گذشته هم گفتن خب گند زدیم دیگه بعد هم خندیدن

ما دنبال مرینت آدرین آینده پرواز کردیم و رفتن خونه مکالمه مرینت ادرین آینده : مرینت : تو هی تابلو کردی دیگه تقصیر تو بود ادرین : به من ربطی نداره بعدشم معلم مچ منو گرفت نه تو زرنگ بودی از پسش بر اومدی خودت خودت رو لو دادی پایان مکالمه میم میم : مرینت رفت تو اتاق در و محکم بست ادرین هم کیفش رو مرتب کرد و گرفت خوابید مرینت هم رفت اشپز خونه تا غذا درست کنه چون زنگ 5 وقت ناهار بود ولی ما زنگ 4 اخراج شدیم

مرینت اینده : غذا رو پختم ادرین رو بیدار کردم بهش گفتم ادرین پاشو غذا حاضره گفت من میل ندارم برو خودت بخور گفتم مریض میشی دیشب هم زیاد نخوردی پاشو بخور گفت نه نمیخورم برو نوش جونت گفتم آدرین تو نخوری نمیخورم بعد پاشدم میز رو جمع کردم و رفتم پیشش دراز کشیدم نویسنده : مرینت و ادرین گذشته نبودن و اینکه مرینت و پیش ادرین اینده خوابیده رو ندیدن مرینت آینده : پیشش دراز کشیدم و پشت بغلش کردم و بعد هم گونش رو بوسیدم و چون خسته بودم زود خوابم برد

مرینت اینده : وقتی بیدار شدم فهمیدم رو سینه ادرین هست و لبام رو لباش هست سرخ شدم هر چند اون خواب بود ولی خب قطعا وقتی بیدار شده من رو گذاشته رو سینش و من رو بوسیده و خوابش برده و یادش رفته من برگردونه من هم خجالت زده شدم هم خوشحال من محکم بوسش کردم و دوباره تو بغلش خوابیدم عطر تنش که آدرین مست میکرد تا استشمام کردم 🥺

به زودی پارت 5 میاد طرفداران عزیز این رمان 😁 لایک و کامنت و فالو فراموش نشه کیوتا
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)