
چیز گایز من توی پارتای قبل یه سوتیایی داده بودم امیدوارم خودتون متوجهشون شده باشید و گیج نشده باشید مثلا بجای متاهل نوشتم مجرد یا بجای آگرست نوشتم دوپن چنگ{چقد گیجم من😅😑}
آدرین:چی شده؟مرینت:هیچی،هیچی نشده مث رباتی که فقط برای یه چیز برنامه ریزی شده میگفتم هیچی،هیچی نشده و با چشم و ابرو به پسره اشاره میکردم که بره و اون پسره هم مثل گاو و گوسفند🐑منو نگاه میکرد آدرین:وقتی رفتم اونجا و گفتم:چی شده؟مرینت گفت:هیچی،هیچی نشده من حرفی نزدم اما اون بازم به حرفش ادامه داد و هی میگفت:هیچی،هیچی نشده داره با چشم و ابرو چیکار میکنه؟آها با اینکارش میخواد به پسره بفهمونه جونشو نجات بده مرینت:ولی دیگه دیر شد آدرین انگشتاشو توی هم قفل کرد و کشید بعد دستاشو از هم باز کرد و مشت کرد فقط دستمو روی چشام گذاشتم و چرخیدم و بعدش صدای آدما میومد.....یکی میگفت چیکار میکنی آقا آگرست؟........یکی میگفت از شما انتظار نداشتم ........یکی میگفت آفرین بزن بزن😂😐........یکی میگفت نجاتش بدین.........یکی میگفت چقد قویه😑 خدایا اوفففف بازم.....ظاهرا بالاخره تونستن پسره رو از دستش نجات بدن یکی از اعضای اکیپ گفت:از شما انتظار نداشتیم آقای آگرست واقعا آدرین:کار از عشق جداست و دستمو گرفت و از اونجا برد....
توی ماشین سکوت خیلیییییی بدی بود انقدر اعصابم خورد بود که وقتی رسیدیم پیاده شدم فقط یه جوری میتونم الان آروم بشم رفتم توی سالن ورزش و دستکش بوکس رو پوشیدم که یهو آدرین اومد داخل چسب دستکشمو بستم آدرین:ببین مرینت:هیچی نگو،هیچی آدرین:چرا؟مرینت:چون که زیرا(جمله ی منه وقتی حوصله یکیو ندارم یا اعصابم خورده)آدرین متوجه ای که پسره رو لت و پار کردی؟مثل یه حیوونی وحشی،درنده تازه اولیم بارتم نیست آدرین:آخرین بارمم نیست مرینت:😠😠😠😠خیلی رومخی آدرین:میدونم مرینت:فقط یه دلیل منطقی برام بیار که شما پسرا عاقلین فکر میکنین مشکل فقط با زور بازو درست میشه آدرین:برعکس شما دخترا نمیشینیم شکلات بخوریم با کتک زدن خالی میشیم مرینت:تو از کجا میدونی من شکلات میخورم؟آدرین:امممم....بذار ببینم وقتی میرا برای اولین بار اومد شرکت.....وقتی با استادت درگیر شدم.....وقتی بهت گفتم خانوم کوچولو مرینت:حالا هرچی ما این کارو میکنیم چون وحشی نیستیم بجاش شکلات میخوریم و توی ذهنمون فرد مورد نظرو کتک میزنیم
آدرین:هرچی به هرحال روش ما بهتره باور کن وقتی فرد نظر مورد که ازش عصبانی هستی و واقعا کتک بزنی انقد خالی میشی که انگار چجوری بگم سبک میشی احساس میکنی بعد1ماه یه حمام حسابی رفتی یعنی در این حد خوبه!مرینت:عه؟جدی؟پس به نظرم امتحان کنم انداختمش روی زمین و با دستکشم زدمش آدرین:چیکار میکنی؟؟؟؟مرینت:دارم روش پسرا رو امتحان میکنم و یه مشت به سینه اش زدم آدرین:الان تو از من عصبانی هستی؟مرینت:نه بابا چشم بسته غیب گفتی؟یکی زدم به صورتش بعد از کلی کتک زدن از روش بلند شدم واقعا راست میگفت خیلی سبک شدم آدرین میخواست بلند شه ولی نتونست دستشو گرفتم و گفتم:آقای دوپن چنگ ضعیف نباش فقط5تا مشت خوردی و بلندش کردم آدرین: انقد بدبخت شدم که دلم میخواد مث یه دختر بشینم شکلات و چیپس بخورم و گریه کنم مرینت:ببینم صورتتو با دستم صورتشو گرفتم ولی انقد دستکشم بزرگ بود صورتش زیرش ناپدید میشد دستکشو انداختم و صورتشو دیدم واقعا بد شده بود انگار یکم زیاده روی کردم
گفتم:راه بیا آدرین:کجا؟مرینت:نکنه بازم میخوای؟آدرین:خیلی خب بریم رفتیم توی اتاق مرینت:میگم حالا که من مال شما رو امتحان کردم تو هم مال ما رو امتحان بکن آدرین:دقیقا چرا؟من که الان عصبانی نیستم مرینت:ناراحت چی؟آدرین:نمیدونم یه حسی شدم که نمیدونم چه حسی دارم مرینت:دقیقا همینه ما برای همه چیز بی حسی،ناراحتی،عصبانیت و.....میخوریم پس الان میارم رفتم داخل آشپز خونه یه ظرف چیپس ریختم و با شکلات بردم توی اتاق و نشستیم خوردیم آدرین:اعتراف میکنم مال شما هم خوبه!مرینت:دقیقا اومدم شکلات و ظرفو ببرم توی آشپز خونه که یه روزنامه روی میز آرایشم دیدم برش داشتم و گفتم:این چیه؟خیلی قدیمی به نظر میاد آدرین:آها،آره اون مال بابامه(همونی که توی کشوی گابریل پیدا کرد فک کردین الکیه؟نه خیر الان اینجا نقششو میگم) میشه بدیش؟دادم دستش و رفتم توی آشپز خونه آدرین:روزنامه رو نگاه کردم چیز جالبی نداشت همین که اومدم بذارمش روی میز یه چیزی توجهمو جلب کرد
گفتم:راه بیا آدرین:کجا؟مرینت:نکنه بازم میخوای؟آدرین:خیلی خب بریم رفتیم توی اتاق مرینت:میگم حالا که من مال شما رو امتحان کردم تو هم مال ما رو امتحان بکن آدرین:دقیقا چرا؟من که الان عصبانی نیستم مرینت:ناراحت چی؟آدرین:نمیدونم یه حسی شدم که نمیدونم چه حسی دارم مرینت:دقیقا همینه ما برای همه چیز بی حسی،ناراحتی،عصبانیت و.....میخوریم پس الان میارم رفتم داخل آشپز خونه یه ظرف چیپس ریختم و با شکلات بردم توی اتاق و نشستیم خوردیم آدرین:اعتراف میکنم مال شما هم خوبه!مرینت:دقیقا اومدم شکلات و ظرفو ببرم توی آشپز خونه که یه روزنامه روی میز آرایشم دیدم برش داشتم و گفتم:این چیه؟خیلی قدیمی به نظر میاد آدرین:آها،آره اون مال بابامه(همونی که توی کشوی گابریل پیدا کرد فک کردین الکیه؟نه خیر الان اینجا نقششو میگم) میشه بدیش؟دادم دستش و رفتم توی آشپز خونه آدرین:روزنامه رو نگاه کردم چیز جالبی نداشت همین که اومدم بذارمش روی میز یه چیزی توجهمو جلب کرد
(بچه ها ببخشید قاطی شد الان اسلاید4و5یکین من اسلاید5و6وهمین جا مینویسم)آدرین:نگاهش کردم اسم پدربزرگ مرینت اینجا چیکار میکنه؟وای اینجا نوشته:مرگ استاد ساختمان سازی آریسته دوپن چنگ در ساختمان نیمه کاریه خودش جسد وی شب 26ژوئن2016پایین ساختمان بی جان توسط گابریل آگرست طراح مد معروف پیدا شده!بعضی میگویند یک قتل و بعضی میگویند یک خودکشی است.کنارش با دست خط پدرم نوشته شده بود:متاسفم اریسته،متاسفم دوست من همه چیز تقصیر منه تقضیر منه من واقعا نمیدونم کاش میتونستم از مرگ نجاتت بدم نه اینکه....من خودمو یه قاتل میبینم همش تقصیر منه ولی مطمن باش هیچکس این رازو نمیدونه قول میدم این رازو تا ابد فقط من بدونیم و تو آدرین:من هیچی متوجه نشدم یعنی.....یعنی مرگ پدر بزرگ مرینت بخاطر پدرم بوده؟امکان نداره نه😭😭😭یهو مرینت اومد داخل میدونم چقد پدربزرگشو دوست داشت اگه الان بدونه بخاطر پدر من بوده....با من میمونه؟مرینت:رفتم توی اتاق آدرین بدجور توی خودش بود گفتم:آدرین؟؟؟چیزی شده؟یهو بلند شد و اومد سمتم محکم بغلم کرد مرینت:چی شده؟آدرین:هیچوقت ترکم نکن😢مرینت:معلومه که ترکت نمیکنم چی داری میگی؟اگه منظورت اون موضوعه که بخشیدم ولی لطفا دوباره تکرارش نکن فردا صبح:آدرین:بیدار شدم و رفتم توی هال مادرم اونجا بود آدرین:صبح بخیر امیلی:صبح بخیر آدرین:چی شده؟امیلی:ظاهرا پدرت وقتی داشته کشوشو میگشته متوجه شده یه روزنامه ی خیلییییی مهم که5ساله نگهش داشته گم شده آدرین:که اینطور؟اون روزنامه چیه که انقد مهمه؟امیلی:من نمیدونم ولی انگار پدرت حاضره بخاطرش زمین و زمانو بهم بریزه آدرین:من حلش میکنم رفتم توی اتاق مرینت هنوز خواب بود روزنامه ور از کشو برداشتم و رفتم توی اتاق پدر و مادرم و درو بستم گابریل:آدرین الان واقعا وقت هیچیو ندارم نمیخوام از مشکلات شرکت بشنوم آدرین:عه؟چرا وقت ندارین؟گابریل سرشو بالا اورد و گفت:ببین واقعا یهو چشمش به دست آدرین افتاد و گفت:همونه آدرین:منظورتون مدرکیه که نشون میده شما یه قاتلین؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام من تازه شروع به خوندن کردم و بعضی جاها مثل تو درم را بزن بود و این با حالش کرده ممنونم
عالی بود😍😍😍😍
بعدی لطفا😘🍒
عالی بود
پارت بعد میخوام
با قدرت به ادامه بده داستانت محشره