
سلام سلام اینم از پارت 7 ببخشید دیر کردم دیگه منتظرتون نمیزارم شما و این پارت 7
( نشان ها ::: 💙 مرینت و لیدی . 💚ادرین و کت 🔶الیا و ریناروژ .📗نینو و کاراپیس...💜گابریل و هاکی😂😂😂....⭕ ناتالی و مایورا ...👾 لایلا ...🐾پلگ ...🐞تیکی ...🎸لوکاو وایپریون..)
( کاگامی و لایلا و لوکا هم هستن ....اگه پارت یک رو خونده باشین میفهمین چرا ) 💙رفتیم دم اتاقا دو تا فقط اتاق داشت کم بود برا همه وقتی درشون رو باز کردیم به اندازه ی همه ی پسرا تخت بود اونیکی دیگه هم برای دخترا بود همه تقسیم شدن دخترا رفتم توی اتاق
💙رفتیم داخل اتاقا همه درجا خوابشون برد ( ناسلامتی رفتن توی اسختر کلی رقصیدم بپربپر کردن شیرینی و میووه و کلی هله هوله خوردن) ولی من اصلا خوابم نمیومد نمیدونم چرا ( میخوام یک نشان برای خودم بزارم 💝نشان خودم) ........... بریم پیش ادرین::::: همه خوابیدن خوابم نمیومد چرا ؟؟؟؟ منم باید الان مثل بقیه خواب میبودم تصمیم گرفتم یک با پلگ حرف بزنم 🐾 گفتم : پنیر بده 💚گفتم : برو بابا🐾گفتم :بده دیگه 💚 دادم بهش ................... بریم پیش مرینت : حوصلم سر رفت یکم با تیکی حرف زدم رفتم بیرون یکم نشستم پای گوشی و عکس های ادرین رو نگاه میکردم بغضم گرفت 😢😢😢😢 رفتم بریرون یکم توی باغ دور زدم تا شاید یکم حالم خوب بشه
ولی حالم بهتر که نشد خیلی هم بد شد همش ادرین جلو صورتم بود و امش اون لحظه که گفت من تورو دوست ندارم جلوی شمام بود بالا خره بغضم ترکید و گریه کردم😭😭😭😭😭😭😭😭😢😢😢😢............ بریم پیش ادرین : حوصلم سر رفت رفتم بیرون یکم با گوشیم ور رفتن
(یادم نیس کجا بودیم ) 💚 حوصلم سر رفت رفتم بیرون یکم با گوشیم ور رفتم خسته نشدم که بخوابم رفتم بیرون یکم دور بزنم که صدای گریه شنیدم فکر کردم خیالاتا ولی وقتی دقت کردن اون صدای گریه ی مرینت بود ( نمیدونم گفتم یا نه که مرینت بغضش ترکید گفتم که یادم نیس کجا بودیم ) رفتم پیشش 💙 داشتم گریه میکردم که یک دست روی شونم احساس کردم فکر کردم الیا هست برگشتم دیدم نه ادرینه با دست جلوی صورتمو گرفتم که اشکان رو نبینه 💚 گفتم بهش :چیزی شده مرینت؟؟؟؟ 💙
💙 از لای انگشتام نگاش کردم و رو مو کردم اونور و دویدم که پشت باغ رسیدم همونجا نشستم و گریه کردم 💚 خیلی ناراحت شدم اخه مرینت برای چی ناراحت بود (💝 خداییش نمیدونی 💚 نه 💝 ناسلامتی اون روز بستنی برای چی گریه کرد و رفت چون توبهش گفتی دوسش نداری ) رفتم دنبالش
پیداش نکردم انقدر گشتم که چی بالاخره فهمیدم که هنوز پشت باغ رو نگشتم رفتم دیدم اونجاست رفتم پیشش گفتم : چیشده مرینت 💙 هیچی ادرین میشه تنهام بزاری 💚 گفتم : هرجور خودت میخوای من همینجام توی خونه اگه خواستی درد و دل کنی من اونجام و بیدارم💙باشه ممنون ادرین ... 💚شاید با ادرین کنار نیاد و لی با گربه سیاه کنار میادمگه نه پلگ پلگ ای بابا پلگ پنجه ها بیرون 🐾 نه نهن نه نه نهههه💚رفتم پیش مرینت گفتتم : چیشده مرینت مرینت.... دستاش رو لز روی صورتش برداشت صورتش خیس خیس بود گفتم :چیشده مرینت به من بگو 😦😦😦💙 بهش گفتم : اوه تویی کت نوار سلام هیچی نشده 💚 گفتم :اما من میدونم یک چیزی شده 💙 خیل خوب باشه 💚 حالا چیشده 💙 همه چیز رو از سیر تا پیاز که ادیرت بهم چیگفت رو بهش گفتم
💚 واقعا نارا حت شدم اون واقعا منو دوست داشت بعش گفتم : خیل خب دیگه من باید برم خدافظ خانم مرینت 💙 خدافظ کت نوار ممنون که بهم گوش ادادی. .... رفتم یکم دور باغ دور زدم خسته شدم رفتم توی اتاق دخترا و خوابیدم 💚 بالاخره اروم شد خسته شدم تبدیل به خودم شدم و رفتم اتاق پسرا و خوابیدم
خب دیگه تمامید
امید وارم دوست داشته باشین خدافظ
لایک و کامنت فراموش نشه برو صفحه بعد چالش داریم
اینم چالش 👇 از اهنگ های خارجی چیو دوست دارین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
قسمت جدید نمی زاری؟
رپ گاد