
😐😐😐😐😐😐😐💗💗💗💗💗💗
part 2 ادامه ی نامه: " اگه زنده موندم ی کاری میکنی برام؟ راستش اون کار، کاریه که باید خیلی راجبش فک کنی،چون ایندته. باهام *ازدواج* میکنی؟ اون شکلات هایی که برات گذاشتم هم حتما بخورشون، چون گفته بودی که از بچگی تا حالا کسی برات تولد نگرفته و منم میخواستم برات تولد بگیرم. اما شرایط رو که می بینی، نمیتونم گفتم حداقل خوشحالت کنم! اگه من مردم ازت خواهش میکنم که خوشحال باشی و بخاطر مرگ من ناراحت نباشی، چون این منو ناراحت میکنه! ارزو میکنم که در نبود من بتونی زندگی خوبی رو داشته باشی (شاید) از طرف کسی که هیچوقت بهت نگفت دوست داره:)" ×واقعا از من خواستگاری کرده؟! باورم نمیشه. اخه من چطور باید با مرگ بهترینم کنار بیام و خوشحال زندگی کنم؟ یه لحظه حس کردم یه صدای عجیب داره توی ذهنم میپیچه:
یادته که بهت چی گفتم؟ اگه تو خوشحال باشی منم خوشحالم! |5 ماه پیش روز تولد تهیونگ| ×خب حالا ارزو کن +باشه (•••) × هورااااا تولدت مبارکــــــــ چ ارزویی کردی؟ +ارزو؟ بیشتر شبیه یه دعا یا خواسته بود تا ارزو!ما ادما نمیتونیم تایین کنیم که چه سرنوشتی داریم، پس دعا کردن خیلی بهتر از ارزو کردنه. [ا/ت توی ذهنش: همیشه با این حرفاش گیج میشم،بخاطر همینه که دوسش دارم! اگه خجالتی نبودم حتما بهش میگفتم] +دعا کردم که همیشه خوشحال باشی! چون اگه تو خوشحال باشی منم خوشحالم. ........ × (باچشمای اشکی) اره یادمه.
|پایان فلش بک| ×این حلقه تقریبا همه ی گذشته ی منه. ولی من دیگه نمی تونم تحمل کنم. تهیونگا چرا از پیشم رفتی تو هنوز خیلی جوون بودی. زدی زیر قولت! منم باید همون دو سال پیش میومدم پیشت. این زندگی دیگه ارزش موندن نداره. من دیگه نمیتونم تحمل کنم زندگی بدون تهیونگ برام هیچ معنا و شیرینی ای نداره! در خونه رو باز کردم و دویدم سمت بالا پشت بوم، لبه ی پشت بوم وایسادم و گفتم: تهیونگاااا منم دارم میام پیشتــــ ( و این بود پایان من!)
این فیک این منظور رو داره که هر اتفاقی که توی زندگی میوفته دست ما نیست و ما ایندمونو تایین نمیکنیم! اینده و سرنوشت از اول نوشته شده و کسی نمیتونه تغییرش بده. حتی اگه اتفاقات اونطوری که دوست نداری پیش نمیره، اصلا اشکالی نداره، تو به دنیا اومدی که زندگی کنی. چه بد چه خوب. پس ازش لذت ببر!!)
راجب اسلاید قبل: اینا فقط نظر منه و شاید با شما متفاوت باشه! لطفا نگین که اینطوری نیست و فلان. نظر شما متفاوته.
و اینکه لطفا نگین چرا هر دوشون مردن و چرا همشون رو کشتی و ... اینم یه جور پایانه. همه ی پایان ها نباید مثل هم باشن و یکم متفاوت بودن هم خوبه! لطفا حمایت کنید و تا آخرش برین☺💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لایک کردم😗✌🏻
منم سرنگه یو حالا بدو برو پارت بعد رو بنویس
اخه تموم شد😐😹🤭
ندو سارانگه 😻
منم دوست دارم خودمون 😐
عالی بود فیکت 👏😐
اولین نفرم من لایک کردم و کامت گذاشتم 😍
الان بهم تایتابم نمیدن چرا این رو گفتم 😐
افرین لاو یور سلف😹
ممنون😻❤