سلام دوستان ببخشید پارت قبل کم بود ولی در این پارت جبران میکنم
×بعد از کلی ریخت و پاش بلاخره یه لباس خوشگل انتخاب کردم و پوشیدم رفتم پایین بعد بادیگاردها اومدن اونقدر اینور و اونور نگا میکردم حواسم نبود خوردم به یکی دستش قهوه بود ریخت رو لباسش منم پهن زمین بودم دستشو دراز کرد سمتم دستشو گرفتم و بلند شدم معذرت خواهیم کردم خودش قبول کرد ولی یکی از پشتش اومد جلوم و سرم داد میزد (اینجا بادیگارد ها رو گول زده)منم گریم گرفت بعد چشام سیاهی رفت دیگه چیزی نفهمیدم ^ یه چند روزی بود زود اعصباتی میشدم دست خودم نبود بعدشم فک میکردم دختره تو روم وایسه ولی بعد گریش گرفت و افتاد زمین نگرانش شدم ولی فقط حرفامو خوردم از زبون کوک :تو راه یه دختر بهم خورد از نظر من اشکالی نداشت ولی تهیونگ اومد جلوم و سر دختره بیچاره داد میزد اون گریش گرفت و افتاد زمین نزدیکش شدم و چون معروف بود اسمشو میدونستم واسه همین اسمشو صدا کردم و رو به بچهها گفتم کمپانی نزدیکه ببریمش اونجا بعد بلندش کردیم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی بید بیبی😻😻😻😻😻
ممنونم آجی عاشقتم
ممنون عزیز دلم پارت دو و سه رو باهم گذاشتم ولی پارت سه رو رد کرد دوباره مینویسم صبورم