👑💛👑💛👑💛👑سلام کیوتانم چطورید ببخشید دیر به دیر مینوسم
تپش قلبش داشت سینشو سوراخ میکرد لبخند محوی روی صورتش نشسته بود بیشتر از همیشه دلتنگش بود با تموم سلولاش نبودشو احساس میکرد
جینا اولین نفری بود که باعث شد قلب تهیونگ بلرزه
معشوقه ی معصومش که وقتی ازش جدا شد انگار یک تیکه از تهیونگو با خودش برد قلبش به خاطر اون میتپید
عشق تهیونگ به جینا سال و ماه نمیشناخت اونا سالها ی زیادی عاشق هم بودن و روز های زیادی در کنار هم اما دست تقدیر باعث جدایی اونا شد گاهی آدم مجبوره که بخاطره چیزایی که دوستشون داره اونارو رها کنه تا آسیب نبینن تیونگ یه همچین دردی روی قلبش سنگینی میکرد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
محشرههههه
من این داستان رو خیلی دوس دارم خیلی خیلی خوب مینویسی❤❤
مرسی عزیزم ممنون ک خستی و بهم انرژی میدی 😍😍😍♥️♥️