ساعت10صبح اومدم دارم پارت13مینویسم و راستشو بخواین دیشب تا5وخورده ای بیدار بودم و انقد فکرای خوب و جالبی ب سرم زد برای ادامه ی داستان ک......پس نگین اینجاهاش هیجانی نیس🍬🍭
الان مرینت،آدرین،نینو،لونا و فیلیکس توی اتاق جلسه ان و طرح مرینت توی سایت روی نمایشگره:آدرین:از اونجایی که متاسفانه تا چند روز دیگه دوستمون آلیا بینمون حضور.....(مرینت حرفشو قطع کرده)مرینت:میشه اینجوری حرف نزنی؟احساس میکنم اومدم مراسم ختم آدرین:خیلی خب این کارش خوبه،کیه؟میشه چند روزی که آلیا نیست استخدامش کرد؟مرینت با شیطنت:راستشو بخوای نمیدونم ولی من بازم از لوکا میپرسم آدرین:لوکا😤😠😡نینو:لوکا کیه؟مرینت بازم با شیطنت:دوست دوران دبیرستانمه😂فیلیکس:دوست دوران دبیرستان؟مرینت:بله😁لونا:میگم مطمنی بین......(مرینت حرفشو قطع کرد)مرینت:نه بابا چیزی نبوده😂😃 نینو:پس قیافه داداشم چرا اینجوریه؟مرینت:میدونی که یه چیز طبیعی توی آدم وجود داره به اسم حسودی!آدرین:حسودی😡😤😠کسی که جلوی شرکت من دستاتو میگیره و توی چشمام میگه عاشقته.....نینو:واو😂😂😂لونا:خخخخ😆فیلیکس:اوه اوه😵😲
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
51 لایک
عالی
عالی بید😻❤
چ زیباااااااا (زبانم قاصر است)
عالی بود
واااااااییییییی😍😍😍😍😍 عاااااالیی بوووددد💖💖💖زود بعدی رو زودددد بذار🥺🥺
عالی عاشقشم خیلی قشنگه خیلی دوسش دارم عالی عالی
مرسی💗💖💞
چقدر داستانت خوشگله قشنگ مثل نویسنده هاست😅😐
خخخ لطف داری😍❤