حوصلم سر رفت اومدم پارت جدید بنویسم😁
{نکته:الان پشت یه درخت قایم شدن و دارن به استخر و پسرا نگاه میکنن}مرینت:ببین چه عاقل دارن شنا میکنن لونا لونا:به من چه من فکر کر....(آلیا حرفشو قطع کرد)آلیا:ببینید هر دومون برگشتیم و دیدیم😳😳😲چندتا دختر روبروشون نشستن و باهم لیوان مشر*وب توی دستشونه لونا:من که گفتم مرینت:دست هردوشونو گرفتم و کشوندم بردم رختکن و لباس شنا پوشیدیم و دوباره دست دوتاشونو کشیدم بردم نزدیک استخرو پریدم و چون دستم توی دستشون بود اوناهم باهام افتادن توی استخر و بعد دستاشونو ول کردم و باهم شنا کردیم رفتیم پیش پسرا آدرین:مرینت😳نینو:آلیا😲فیلیکس:لونا😵مرینت:چشمامو ریز کردم و گفتم:شما دارین چیکار میکنین؟آدرین:خب داریم شنا میکنیم مرینت:لبخند😊زدم و گفتم خانوماهم دارن توی شنا کردن کمکتون میکنن؟😤یالا آدرین:چی یالا؟مرینت:میریم شرکت لونا:همینطوره زود باشین و همه از استخر بیرون اومدیم و لباسمونو پوشیدیم و رفتیم شرکت
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
42 لایک
عالیییییی❤❤❤
ابلفذذذذذدذذذذرر
آجی هدیه تو رو خدا به داستان من سرررررر بزننننننننننن اسمش "دفترچه خاطرات من" هست که تو همون قسمت اول کلی اتفاق افتاده... ولی کسی نیگاش نکردددددد😢😢😢😢😢 1 روز از انتشارش میگذره 0 کامنت 0 لایک 6 بازدید😭😭😭😭😭😭منم گوناه دارم آخهههههههههه😢😢
عالی بود
نه نروو رمانتیک عالیه
عالیییییییییییی😍😍😍😍😍😍
بعدی کی میاد؟؟
فردا مینویسم
خخخخ شوخی کردم خدایی من چقد بامزم🍭من جایی نمیرم مخصوصا از تستچی ولی خب شمام کامنت نمیدید ک
0نظر؟من رفتم دیگه نویسنده ای وجود نداره ک داستان قلبم با این دروغ تپید بنویسه خدافص شاید از تستچیم رفتم
نننننننههههههههههههههههههههههههه