سلامممممممممم خوبین ؟؟؟ 😇 اینم قسمت 4💐
قسمت 4 :
واااااااااااااااای خدا جون خودت به دادم برس 😭. الان من چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 10 دقیقه ی دیگه مونده تا ساعت 10. از هتل خارج شدم و دویدم به بیرون . عهههههههههههه اون سونگیون نیست ؟
آهای سونگیون ..... منم ا/د ... میشه کمکم کنی ؟ ماشین رو زد کنار و اومد پیشم .
سونگیون : سلام خانم کیم ا/د
ا/د با گریه : عررررررررررر خواهش می کنم سونگیون کمکم کن از فن ساین جا نمونم .
سونگیون : بدو بپر تو ماشین تا دیر نشده بدووووووووووووووووووووووووووووووووووووو .
ا/د : اومدم .
از زبون ا/د : خدایا شکرتتتتتتتتتت ، واقعاً نمی دونم چجوری ازت تشکّر کنمممممممم .... جعررررر سونگیون مثل موشک رفتتتتتتتتتت . جوری رفت که چادرم داشت کنده می شد ... ساعت 9:58دقیقه رسیدم به فن ساین و اونجا سونگیون رو بغل کردم و کلی تشکر و بعد رفتم به محل فن ساین .
نویسنده : سونگیون دختره هااااااااااااااا .
****************************************************
با یه زوری خودمو رسوندم به فن ساین . شماره ی صندلی ام رو بهم دادن و رفتم نشستم . بعد که نوبت من شد ............
نویسنده : این فن ساین یه خورده خیالی هست .
یه چیزی شبیه قرعه کشی انجام شد و من اوّل باید با جونگ کوک حرف می زدم .
و حالا حرف زدن ا/د و کوکی .
سلام .
وااااااای سلام داداش کوکی
وااااو چه لباس قشنگی . دقیقا این لباس سیاه چیه ؟
خب ... این یه چادر هست واسه حفظ حجاب . میشه لطفاً اینو امضا کنید ؟
اُ حتماً .
کوکی تو ذهنش : وااااای چه دختر مهربونی . اممممممممممم ببینم مگه قرار نبود دوست ا/ت بیاد ؟ کدوم ا/د هست ؟ خواستم آلبوم فن رو امضا کنم کههههههههه....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
داستانت عالی بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
چشمممممم😉