اینم از پایانش.. دوستان یه داستان جدید با ژانر رمانتیک دیگه با یه موضوع دیگه تو راهه راجب یه دختر خواننده که کسی حتی اسم واقعیشم نمیدونه...
از اونجایی که قبلش جیسون وقتی دید دارم چیکار میکنم ترمز گرفت خیلی چیزیم نشد فقط پاهام و ارنجم زخمی شد مایکلم همون موقع اومد،جیسون از ماشین پیاده شد و دستمو گرفت ولی من حلش دادمو صدای آژیر پلیس اومد و فهمیدم مایکل پلیس خبر کرده و گفت:ازت شکایت میکنم عوضی،میخاستی چیکار کنی؟
به مایکل نگاه کردم و خیلی نگرانش بودم حالش زیاد خوب دویدم سمتش و بغلش کردم و دیدم جیسون داره میخنده و گفت:اوووو پس تو واقعا وایولتو دوست داری،هِه.
_دارم،به توهم هیچ ربطی نداره دیونه.
(چییی؟مایکل واقعا از من خوشش میومد؟)
سرمو بالا آوردمو زل زدم بهش که بهم گفت:ببخشید که اینجوری بهت گفتم.(و از اون لبخندای نازش زد)
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
وایی تموم شد خیلی زودد😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭💔💔💔💔
عالی بود
مهشر بود
خیلی خیلی عالیییییییی بود از عالی یه چیز اون ور تر
چرا پارت بعد داستان جدیدت رو نمیزاری ولی فرزندم پارت آخر خیلی درام بود و شاعرانه عالی بود
عالی بود خیلی خوب تموم شد و وقعا نمیدونم چی بگم
😆💫
وای عالی بود میگم میشه اسم وبتونی که این عکس هارو میاری بدی ممنون میشم
و معلوم منتظر بعدی هستم
اسمشو نمیدونم تو پینترس پیداشون میکنم😁💞
خیلی خوب و عالی تموم شد کار خوبی کدی مختصر و مفید تمومش کردی معلومه که برای داستان بعدی آمادم 😍😁🤩🤩🤩😍😍😚
مرسی💛💛