
های های اینم پارت دهم
مرینت:چی؟؟؟لایلا:من میدونم شما واقعا ازدواج نکردین پس این بازیو تموم کنین آدرین:کی همچین حرفیو زده؟ما همو دوس داریم بعدشم لایلا تو خیلی وقته منو میشناسی من همچین آدمیم؟؟لایلا:درسته،نبودی،ولی الان معلوم نیست این دختره جادوت کرده یا چی؟مرینت:تواصلا مدرکی نداری که داری مارو متحم میکنی لایلا گوشیشو از کیفش بیرون اورد و صدای منو گذاشت که میگفتم:ببخشید دیشب داشتم با رییس خودخواه و بد اخلاقم ازدواج جعلی میکردم!لایلا:خب حالا چی مرینت خانوم👿😏مرینت:واگه تمومش نکنیم؟لایلا:پاریس که نه،فرانسه که نه،کل جهان این صدارو میشنون آدرین:ببین لایلا این فقط چند ماه طول میکشه خواهش میکنم مرینت:درسته من دانشگاه دارم آدرین:آره براش معلم خصوصی میگیرم توی چندماه همه چیزو بهش یاد میده لایلا:وبعد از جداشدن با من ازدواج میکنی مرینت:چیییییی؟؟؟آدرین:توفقط فعلا این صدا رو پیش خودت نگه دار بقیه شو بعدا تصمیم میگیریم
بعد از اینکه لایلا رفت:مرینت:باورم نمیشه انقد چی بهش میگن؟بذار کلمه ی درستشو پیدا کنم آها ضعیف باشی فکر میکردم آدرین آگرست بیشتر از این حرفا باشه آدرین:من لایلا رو از دبیرستان میشناسم و میدونم چجوری باید گولش زد تو که فکر نکردی من واقعا میخوام با اون ازدواج کنم؟مرینت:پس یعنی نقشه ای داری؟آدرین:نقشه رو که تو باید بکشی ما فعلا فقط دست به سرش میکنیم و تو نقشه میکشی چجوری اون صدارو از گوشیش پاک کنیم مرینت:خیلی خب ولی من چجوری نقشه بکشم اصلا چیزی به فکرم نمیرسه آدرین:که اینطور یعنی به فکرت میرسه الکی الکی منو بندازی توی استخر اما به فکرت نمیرسه چجوری آبروی دوتامونو از دست لایلا نجات بدی؟مرینت:خب مشکل همینجاست لایلا باهوش تر از توئه و یه نقشه ساده نمیشه براش کشید😂آدرین:بامزه😒یادت نره که منم نقشه تو خنثی کردمو خودم باهام افتادی توی استخر😌

مرینت:برو بابا یهو آلیا اومد آلیا:عکاس اومده مرینت:به این زودی؟آلیا:کارش زودتر از اونی که فکر میکرده تموم شده یالا بیاین رفتیم بیرون 1ساعت بعد:مرینت:من روی این صندلی خشک شدم آقای عکاس هنوزم به نظرتون عکسا خوب نیست😵😓؟عکاس:نه خیر خیلی بی روح و ضایعست باید یه چیز قشنگ و واقعی باشه مرینت:آدرین میشه کمکم کنی بلند شم من اینجا خشک شدم آدرین دستمو گرفت و بلندم کرد یهو چون پاهام بعد از یک ساعت هنوز عادت به زمین نکرده بودن خم شد و زیر پام خالی شد!و احساس کردم دارم سقوط میکنم و بعدش صدای تالاپ آب و خیس شدنم بله،من و آدرین افتاده بودیم توی استخر برای بار دوم توی یه روز آخه از این بدشانسی بدتر؟؟؟عکاس:آره!!!!!این خودشه و شروع کرد به عکس گرفتن یکم که عادت کردم و پاهام بهر شد شروع کردم به شنا کردن عکاسم یه بند عکس میگرفت عکاس:آدرین تو هم بغلش شنا کن زود باش باهم شنا میکردیم و اونم عکس میگرفت بعد از استخر بیرون اومدیم عکاس:اینا عالی شدن آدرین رفت و بعد برگشت(با حالت عکس اسلاید)آدرین:آقای عکاس اگه کاری ندارین من لباسمو بپوشم عکاس:نه خیر من میرم عکسارو هم براتون ایمیل میکنم آدرین:خیلی ممنون
مرینت:خجالت بکش دوتا دختر اینجاست برو لباستو بپوش آدرین:به من چه اگه شما عادت ندارین مرینت:بهت میگم برو😠آدرین:نکشیمون بابا خشمگین مرینت:یه مشت به بازوش زدم که فقط دستشو جاش گذاشت گفتم:برووووو اونم رفت توی خونه منم رفتم توی خونه و روی مبل نشستم حوصلم سر رفته یاد بچگیام افتادم و دستمو گاز گرفتم جای دندونام روش معلوم بود ناخداگاه یه لبخند اومد روی لبم چه دورانی بود یهو یه صدای پشت سرم اومد:نکنه با یه خوناشام ازدواج کردم؟؟😳😳از روی صندلی بلند شدم گفتم:آره دستشو گرفتم توی دستام و گازش گرفتم آدرین به دستاش نگاه کرد و گفت:الان تو از خون من خوردی؟؟مرینت:کوبوندم به سرم و گفتم:دیوونه این فقط جای دندونامه ببین و دستشو فرو کردم توی چشماش و ادامه دادم:این کار بچگیامون بود
مرینت:دیگه شب شده بریم خونه؟آدرین:بریم رفتیم خونه و شام خوردیم و خوابیدیم فردا:مرینت:بیدار شدم و لباس پوشیدم و رفتیم شرکت توی شرکت بیکار نشسته بودم که یهو یه خبر اومد بازش کردم و نگاهش کردم: ازدواج یهویی آدرین آگرست با مرینت دوپن چنگ همه را به شک فرو برد مرینت دوپن چنگ چطور یه شبه مرینت آگرست شد؟چه چیزی پشت این ازدواج است؟مرینت:لایلااااااااا😡😠😠😡😡😡سنگ قبرتو آماده کن که دارم میامممممم😠😠😠میریم توی دفتر لایلا:لایلا نشسته و داره با لذت اخبارو نگاه میکنه که یهو صدای مرینت میاد که داره میگه:لایلااااااا اومدمممممم سریع از جاش بلند شد و رفت توی راه مرینتو و دید که داشت میومد سمتش دوشو سریع تر کرد و رفت بین میز کارمندا میریم توی اتاق آدرین:
نینو اخبارو به آدرین نشون داد و گفت:داداش این چجوری اخباریه؟این یهو از کجا اومد؟آدرین:لایلا نینو:چی؟آدرین:اگه زود تر نریم پیش لایلا باید به تشیع جنازه اش بریم نینو:این حرفای عجیب غریب چیه رفیق؟آدرین دست نینو رو گرفت و کشوندش سمت در و گفت: زود باش مرینت زنده اش نمیذاره رفتن بیرون و دیدن لایلا پشت میزا داره اینطرف و اونطرف میره و مرینتم با عصبانیت بیش از حد دنبالش میدوئه آدرین دست زد و گفت:دوستان اینجا نمایش نیست به چی نگاه میکنین؟(خطاب به کارمندایی که دارن مرینت و لایلا رو نگاه میکنن)آدرین:مرینت آروم باش مرینت:اخبار...آدرین:میدونم آروم باش و رفت از پشت بازوهای مرینتو گرفت لایلا:به من چه تقصیر خودتونه من کاری نکردم مرینت خودشو از توی دستای آدرین کشیدو دوباره یورش برد سمت لایلا و گفت:این رو دستم میمونهههههههه آدرین دوباره مرینتو گرفت و گفت:لایلا ساکت باش و مرینتو برد توی اتاقش
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
گیس و گیس کشی 😅😅😅😅😅
خیلی قشنگ شد ، خیلی دوست دارم لوکا هم بیاد ، ب عنوان کسی ک مرینت اونو دوست داره ، اما چون تو این مدت ادرین عاشق مری شده با لوکا بحث و دعوا و ... وای چ قشنگ میشههه
عالی بود
معرکهَ 😃
عاااااااالییییییی😍😍😍😍😍😍😍😍😍💖💖💖💖💖💖💖💖
عالی بود آجی هدیه😙❤
تستات عالین 😙❤
عالی بود