
سلام همون طور که قول داده بودم امروز یکی دیگه گذاشتم و اینکه خیلی برام عجیب بود که تست قبلیم تو ۷ ساعت بررسی شد و واقعا از اون کسی که تستم رو تائید کرد ممنونم و اینکه یه اشتباهی شد پارت قبل پارت 16 بود و این پارت پارت 17 است خب بریم سراغ داستان 😊😊😊

سریع گوشواره هام رو چک کردم 😨😨😨سر جاشون بودن😌😌😌 ولی تیکی نبود 😨😨مرینت: تیکی تیکی😨😨😨 تیکی: من اینجام 😊😊😊مرینت: خدارو شکر فکر کردم اتفاقی برات افتاده 😃😃اههههعم🥱🥱🥱🥱 تیکی: بهتره بخوابی🙃🙃🙃🙃 مرینت: حق با توه و روی تخت ولو شدم و خوابم برد😴😴😴😴 از زبان ادرین: بعد از کلاس شمشیر بازی توی راه خونه بودم که دیدم کفشدوزک روی پشت بوم ها میپره ولی لباسش سیاه بود😳😳😳😳 وقتی رسیدیم خونه سریع رفتم داخل اتاقم و تلویزیون روشن کردم نادیا شاماک داشت اخبار میگفت نادیا :تعجب نکنید این فقط اخبار لیدی باگ شرور شده و دختر جوانی رو گروگان گرفته😐😐😐😐 اون اون کاگامی بود 😨😨😨 ادامه دادمیریم که حرف های لیدی باگ شرور رو بشنویم😐😐😐😐 لیدی ماث: ( اسم شرورانه لیدی باگ ) کت نوار بیا معجزه گرت رو تسلیم کن ادرین اگرست رو هم بیار وگرنه این دختر می میره ادین اگرست اگه میخوای عشقت زنده بمونه بیا اینجا ببخشید ولی محدودیت زمانی دارین اگه تا پنچ دقیقه دیگه اینجا نباشید این دختر میره به فنا هاهاهاهاها😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈( خنده شیطانی )

( برای اینکه بفهمین چه اتفاقی افتاده میریم یکم عقب ) از دید لایلا داشتم عکس های ادرین رو نگاه میکردم که چشمم خورد به یه عکس که ادرین کاگامی دست هم رو گرفته بودن موندم😡😡😡😡😡😡🥺🥺 اون سوسک ژاپنی چی داره داره که من ندارم😢😢😢😠😠😠😡 از عصبانیت تبلت رو پرت کردم سمت دیوار 😡😡😡که یهو یه اکوما دیدم 😈😈😈گرفتمش کردمش توی دسبندم😈😈 لایلا هاک ماث به من قدرت های ولپینا رو بده تا این دفعه اون دوتا قهرمان مزاحم رو شکست 😏😏😏😏بدم و انتقام خودم رو بگیرم 😈😈😈هاک ماث من چرا باید مانع از انتقام گرفتن تو بشم 😈😈😈برو و ایندفعه نابودشون کن برای اینکه پیروزیت قطعی بشه من به تو یه هدیه میدم 😈😈😈از الان هرچی توهم درست کنی تبدیل به واقعیت میشه ولپینا😈😈😈 و شرور شدم 😈😈😈( خب فکر کنم فهمیدین چی شد )

از دید ادرین: نمی دونستم باید چیکار کنم 😨😨😨😨چطور باید کت نوار باشم در صورتی که باید ادرین هم باشم😫😫😫 پلگ: نمی خواد نگران باشی🙄🙄🙄 لیدی بهت پیام داده که اون یه توهم😑😐😐 ادرین: واقعا😃😃 داری شوخی میکنی🤨🤨🤨 پلگ: تا حالا دیدی من شوخی کنم😐😐😐 هرهر😐😐😐 ادرین :اه راست میگی 🤔🤔🤔تو که اصلا حس شوختبی نداری😏😏😏 ولی این عالی ولی اگه لیدی واقعا شرور نشده یعنی کاگامی هم توهمه😃😃😃 پلگ: ای کاش توهم نبود😐😐😐 راحت تر از دست اون سوسک ژاپنی راحت میشدیم😐😐 ادرین :پلگگگگگگگ😠😠😠 پلگ: باشه بابا ارامش خودت رو حفظ کن 😐😐😐خب دیگه من باید برم پیش کممبر های عزیزم 😌😌😌ادرین: هی پلگ کجا میری 😏😏وقت تغییر شکل 😏😏😏پلک گلوز اوت🐾🐾🐾 از دید مرینت: مریل: مرینت بیدار شو 😨😨😨بیدار شو 😨😨مرینت: چی شده 🥱🥱🥱مریل: بپرس چی نشده 😨😨😨لیدی باگ شرور شد و اون دختره کاگامی رو گروگان گرفته 😨😧😨مرینت: چی😨😨😨 مریل: بیا نگاه کن😨😨😨 ( همون اخباری که ادرین نگاه کرده بود ) مرینت: من من ام باید برم پیش یکی از دوستام😨😨😨 مریل: باشه 😨😨😨فقط مراقب باش😨😨😨 مرینت: حواسم هست🙂🙂🙂 خدافظ🙂 مریل: خدافظ😨😨😨 سریع رفتم یه توی یه کوچه

مرینت: وای تیکی حالا چیکار کنم😫😫😫 هم ادرین توی خطر هم کاگامی😢😢😢 تیکی: و کت🙄🙄🙄 مرینت: چرا کت🤨🤨🤨🤨 تیکی: چون اون فکر میکنه تو شرور شده و چون عاشقته میره معجزه گرش رو تسلیم میکنه تا تو قلابی رو نجات بده🙄🙄🙄🙄 مرینت :وای این یه فاجعه است 😫😫😫😫تیکی: نگران نباش من میتونم با کوامی کت ارتباط برقرار کتم فقط تو باید یه وردی رو بخونی😌😌😌 مرینت: اخ جون ابن خیلی خوبه😃😃😃 فقط چه وردی رو باید بخونم 🤔🤔🤔 تیکی: صبر کنم ببینم فکر کنم بادم رفته یهچیزی توی این مایه ها بود اتیرو فیروس الترا فریکس اها الیتومیرا فیریکس خودشه😃😃😃 مرینت: باشه الیتومیرا فیریکس یهو چشم های تیکی سفید شد مرینت: تبکی خوبی تیکی تیکی😧😧😧😧 ( بچه ها تیکی نمی تونه صدای مرینت رو بشنوه چون توی ارتباط ذهنی هست ما میریم وقتی که ارتباط ذهنی تموم شد )یهو چشمای تیکی برگشت😮😮😮😮 مرینت: تیکی تو خوبی😨😨😨 چرا هرچی صدات کردم جواب ندادی ☹☹☹☹تبکی: چون روحم رفته بود توی قلمرو ارواح و فقط چسم ما روی زمین بود یعنی تو داشتی با جسم من صحبت میکردی 😎😎😎مرینت: اها 😁😁😁حالا باید تغییر سکل بدم ممکنه کاگامی و ادرین توی خطر باشن😨😨😨 تیکی: اخه خنگ خدا 🙄🙄🙄اون یه توهمه بعد چطور یه توهم تونسته یه ادم رو بگیره😑😑😑 مرینت: اها راست میگی یادم رفته بود 😁😁😁اگه اون یه توهمه یهنی لایلا باز شرور شده🙄🙄🙄 که یهنی ممکنه کاگامی بازم توی خطر باشه ☹☹☹تیکی" ممکنه ولی وقط نداریم باید زود تر تبدیل بشی😕😕😕 مرینت: باشه تبکی اسپاتس ان 🐞🐞🐞
بچه ها متاسفانه یارم رفت کجاییم اگه تکراری شد ببخشید )از دید مریل جونمون :( مریل :از کی تا حالا با ما انقدر صمیمی شدی صوفیا: ( بنده 😁😁😁) از الان مریل: اها میشه بری داستانت رو بنویسی تاما هم بریم سر خونه زندگیمون صوفیا :باشهههه ) مرینت بعد از اون که فیلم رو بهش نشون دادم رفت😐😐😐 فهمیدم داره می پیچونتم ولی هیچی نگفتم چون خودم کار داشتم 😌😌😌مریل :میا کجایی😧😧 میا: من اینجام 🙂🙂مربل: من چیکار کنم لیدی باگ شرور شده باید چیکار کنم😨😨😨 میا: شایدم شرور نشده 😌😌مریل :منظورت چیه🤨🤨 میا :ممکنه یه نفر از لیدی باگ تنفر داشته باسه و مثل اون شرور شده باشه😌😌😌 مریل: امه از کجا بفهمم لیدی باگ شرور شده یا نه🤔🤔🤔 میا: خب من یه چیزی رو بهت نگفتم من چون کوامی ترکیبی از همه کدامی ها هیتم هر ده سال تولدمه و دو تا قدرت جدید بهن اضافه میسه و امروز هم تولدمه🥳🥳🥳 و یکی از قدرت هایی که بهم اضافه شده تشخیص دی ان ای هستش 😊😊😊پریل: منظورت چیه 🤨🤨🤨میا :خب تو لیدی باگ رو دیدی اگه اون لیدی باگ باشه می فهمی اگه نباشه می فهمی کیه چون توی ایمه چادوییت دی ان ای همه افراد دنیا رو داره 😊😊😊مریل: این عالی😀😀😀 وقته تغییر شکل 🦄میا کاموفلاگ ان 🦄و تبدیل شدم تغییر شکل دادم و رفتم روی یکی از ساختمون ها نشستم و ایینم رو در اوردم و روی لیدی باگ زوم کردم ولی اون هیچ دی ان ای ای نداشت وایت :( همون مریل جون خودمون 😘😘😘مریل :خب حالا مبسه بری صوفیا :بی اعصاب) چی امکان نداره😧😧😧 اون هبچ دی ان ای نداره که یهنی😳😳😳 یه نفر :که یعنی اون یه توهمه😏😏😏 یهو پریدم هوا😨😨😨 برگشتم دیدم لیدی باگ بود 🥴🥴🥴

پریدم بغلش مریل :فکر کردم شرور شدی😢😢😢 یهو کت امد کت د منم همین طور 😉😉😉( صوفیا: انگار جمعتون جمعه منم راه میدبن 😇😇😇😇همه: برووووووو🤬🤬🤬🤬 صوفیا: کاری نکنین یه بلایی سرتون بیارم ایششش😒😒😒 ) راستی از کجا فهمیدی اون دی ان ای نداره 🤨🤨🤨وایت: امروز تولد کوامیم بود و دو تا قدرت جدید به مراکلسم اضافه سد یکیش تشخیص دی ان ای بود و اونبکی رو هنوز نمی دونم😁😁😁 کت: لیدی مواظب باش و دوید سمت لیدی باگ و از قدرت استفاده کرد و زد به یهچیزی😧😧😧 لیدی : کت چی شده😧😧😧 کت : یه نفر یه تیر سمتت پرت کرد 😕😕😕من وقتم الاناست که تموم بشه باید برم 😬😬😬شما هم مواظب باشین 🙂🙂🙂و رفت از زبان ادرین: عجب شانسی دارم😄😄😄 اگه اون تیز به سمت لیدی پرتاب نمی شد نمی تونستم یه بهانه خوب سر هم کنم 😉😉😉😉بعد دو دقیقه رسیدم خونه ادرین :پلگ کلوز این پلگ: وای جون ندارم از جام تکون بخور ادرین من را ناکار کردی😵😵😵😵😵 ادرین: پلگ مسخره بازی در نیار🙄🙄🙄 امروز کمد کممبرت رو پر کردم برو بشیت بخور😒😒😒😒 پلگ: وای پنیرای عزیزم 😍😍😍

ادرین: واقعا تو به چیزی جز پنیر فکر می کنی🙄🙄🙄🙄 بعضی وقتا فکر میکنم توی نوزادیت بجای شیر اب کممبر ( منظورش اینکه اب کممبر رو گرفتن ریخن توی شیشه شیر بهش دادن ) بهت دادن😏😏😏😏 پلک :هرهر هر نمکدون 😒😒😒😒( نویسنده یه کاری کن این پلگ بنیر نخوره دیگه پیرم کرده پلگ: دلتم بخواد😒😒😒 صوفیا :چی شد یه سری به ما زدین میگن ففط وقتی از ادم یه چیز بخوان میان سراقش😏😏😏 ادرین :خب حالا ما هم از تو یه کاری خواستیم🙄🙄🙄 صوعیا :نچ 😏😏😏) از زبان مرینت: بعد از اینکه کت رفت منو وایت رفتیم خونه ادرین نزدیک خونه ادرین که بودیم وایت گفت: تو برو من نمی یام 🙁🙁🙁لیدی باگ:چرا 🤨🤨🤨وایت: چون من شش ماه پیش غیبم زد🙄🙄🙄 لیدی: ولی تا کی میخوای مخفی بشی🤨🤨🤨 تو میتونی با هویت جدیدت به ما کمک کنی😊😊😊 از زبان مریل :به حرف لیدی باگ فکر کردم 🤔🤔🤔هق با اونه من نمیتونم تا ابد مخفی بشم☹☹☹ میتونم به عنوان وایت باگ بهشون کمک کنم🙂🙂🙂 وایت: باشه بریم 🙂🙂🙂از پنجره رفتیم داخل دیدم ادرین داره به عکس مادرش نگاه میکنه 😔😔😔😔هق هم داره خاله امیلی خیلی مهربون بود 😔😔😔😔تا دید ما امدیم بلند شد ادرین: لیدی باگ😳😳😳 ولی تو که شرور شده بودی😳😳😳 لیدی باگ اون یه توهم بود😐🤨😐 ادرین هی تو همون ابر قهرمان جدیدی که شش ماه پیش یه سر امد و رفت🤨🤨🤨🤔🤔🤔

خب این پارت هم تموم شد میخواستم بیشتر بنویسم ولی یادم رفت کجا بودم 😅😅😅😅فردا یه پارت دیگه وارد میکنم 😊😊😊😊 و یه چیزی میخوام بگم بزنید صفحه بعد 👈👈👈👈
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدب کجاست
پارت بعدی چرا نمیاد
عالییی