خدا کنه اندفعه زیاد بنویسم
میا:سوار ماشین شدیم بعد از ۲۰ دقیقه رسیدیم به یه هتل چمدون هارو از پشت ماشین در اوردیم و رفتیم داخل هتل کلید رو از خانومی که پشت میز بود گرفتیم و رفتیم سوار آسانسور شدیم رسیدیم به طبقه ۸ شماره اتاق رو پیدا کردیم و وارد اتاق شدیم وسایل رو گذاشتیم رو زمین و رفتم داخل سرویس بهداشتی دست و صورتم رو شستم اومدم بشینم رو تخت که گردنبندی که جیمین بهم داد از جیبم افتاد دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم و اشکام سرا زیر شد آلفردو:میا خوبی میا:دیدم آلفردو داره صدام میزنه اشکم رو پاک کردم سرم رو برگردوندم سمتش گفتم آره آلفردو:ولی فک نکنم چشمات خیسه میا:یکدفعه بغضم ترکید و دوباره گریه کردم آلفردو:رفتم پیش میا بغلش کردم گفتم چی شده میا:از زندگی خسته شدم من دلم برا جیمین تنگ شده ولی اون یه زره هم دلش برام تنگ نشده آلفردو:چرا همچین حرفی رو میزنی
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
اییییی تا الان 5 دفعه داستان و از اول خوندم بنویس دیه
پارت جدید کی میادددددد
پس چی شد اقاااااا توروخدا پارت بعد جانه منننننن😢😭😭😭😭😭😭😭
خواهشن پارت بعد رو بزار
نمیزاره دارم قطع اومید میشم
😭😭😭😭
داستانت عالیه
فقط پارت بعدددددددددد
پارت بعدددددددددد بدووووووووو ایششششششششششششش
خسته شدم چقدر منتظر بمونم
بچه ها خیلی ببخشید این ۳ ماه نبودم خیلی کار داشتم حالا پارت بعدی تو برسی هست
بدووووووووووووووووو ایششششششششششششش الان سه ماهه منتظرم دارم از اول میخونم همش داستانتو بدووووووووووووووووووووووووو😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
چرااااااااااا نیست
پس کو الان 5 ماه شد
' اگه تو برسیه پس چرا نمیاااااددددددد
بخدا خسته شدم
والا فک کنم بیشتراز یه سال شدا
راست میگه دیگه الان سه ماهه هیچ خبری نیس😐😐😐😐
نه نمیخواد ادامه بدی خودم پارت بعد رو ساختم
کجا بودییییییی😐😐😐😐😐
خسته شده بودم از تستچی ولی بچه ها ادامه بدم یا نه
معلومه که ادامه بده اما دیه ول نکنی برییییا😭
به داستان منم سر بزن تا حالا سه پارت رو نوشتم.مرسی💖💖
باشه چشم
داستانت خیلی قشنگ بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
باشه
سیلام.میشه یکم زود تر پارتارو بزاری خواهش🥺
اره از این به بعد میخوام زود بزارم تا زود تر تموم شه