ادامه ی متن تست .. .... درک نشدیم 😢💔
حس می کردم کسی هست که شبها بی قرار من است حس می کردم تمام احساس او را می فهمم و او هم... اما.... چه زود زندگی غریبه می شود... یا او دروغ می گوید یا من درک احساس را از دست داده ام...
کاش می دیدی که تو را می فهمم کاش این را به تو می فهماندم کاش می فهمیدی . شاپرک از سر درک احساس خنده ای کرد و از شاخه پرید رقص نور از لب کوه تا به اعماق زمین از گذرگاه سرانگشت درختان سبز می سراید که مرا می فهمد کاش این را به تو می فهماندم ابر می آید از آن سو برگ در رقص بهار است شاخه ها مملو احساس و سبز تن من اما خیس از نگاه باران که ز چشمان ترم می بارد تو به من گفتی زود میروی چون یک ابر دل من حساس است همچو یک ظرف بلور به نگاهت خیره ز شرابت سرم ...
باد با نفیرش در بیابانͺطرحی از طوفان میزد دل در قفس سینهͺ سر بر دیوار زندان میزد پای احساس میلنگدͺ جایی که عقل حاکم است احساس من اماͺ دست رد بر منطق عاقلان میزد سالهاست چشم من در برق نگاهت خیره ماند دل اسیر عشق بود و عقل دم از کتمان میزد سالها در جنگل انبوه موهای تو گم گشته ام عقل حرف از پیدا شدن یوسف کنعان میزد من و احساس اشتیاق در گرمای عشقت ذوب میشدیم عقل فریادش را بر سختی گرمای تابستان میزد حسرت جرعه ای از جام لبتͺ در وجودم دفن شد عقل ...
پـُرِ زخمم؛ تُـــــ♥ــــــــو مرهم می شی رو دردم تُـــــ♥ــــــــو انگاری که درکم می کنی یک کم پر دردی ولی مـَردی، سکوتِ عشق می فهمی منم می فهممت گاهی بـا اینکه تُـــــ♥ــــــــو می گی: سردی یـه وقتی ســد نســازی روی ایـن احســاس زیبـامـون بـذار پیـدا شـه هروقت شـد تُـــــ♥ــــــــوی ِ مجهول شعـرامون چقدری بــایـد اینجــا مـونـد که شیب کوه هــا تنده؟ بیــا شــادی داره در می زنـه؛ مـرهم شـدن سخته؟ اگه می خـوای بگی: می رم؛ نی ...
نمی دانم عاشقم مستم چه هستم درونم را فراوان پر کرده انگار صدایش می زنم تا بشنوم من درون بی قرارم کرده تکرار اگر معنا دهی به اندرونم فدای تو شوم هرلحظه یکبار بیا تاقدر یکدیگر بدانیم من این لحظه توهر دو سه یکبار اگر حس مرا تو می کنی درک برای هفت پشت من می شود بس اگر با ور نداری حس من را تمام ارزوهایم بی تو هیچ گشت نمایا نم نکن ای عشق مغرور که در پایت بی افتم همچنان مور ...
برای درک احساست،دلم را خانه کن امشب به بوی موی گیسویت،بزن میخانه کن امشب شراب ناب نوشم کن،بیا ساقی بیا ساقی بزن گیتار و سازت را،دلا ویرانه کن امشب نفس در سینه حبسش کن،صدایم کن صدایم کن خودت ویرانه ام کردی،مرا دیوانه کن امشب کمند عقل را بشکن،برایم دلنوازی کن تو را با عشق میبینم،تو هم جانانه کن امشب اگر یابیم حریم روز فردا را،شود عیدا تو قربانی بکن امشب،نخواهم روز فردا را
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (3)