خب اینم چند تا تئوری دیگه⛓🤍
میدونید چرا مرگ و میر در اثر سکته قلبی در ساعت های ۳،۴ صبح اتفاق میوفته؟
چون در اون ساعت مرز بین دنیای جن ها و انسان ها به اندازه یه تار مو هستش و در اون ساعت جن ها در دنیای انسان ها هستن
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
ج چ : هیچکدوم
یه چند روز بود سوییچ ماشینمون گم شده بود
من وقتی توی خونه تنها بودم برای اولین بار جلوی در حموم ، بعد روی میز و آخرین بار هم زیر تختم دیدمش ......
همه ی اینا توی سه روز اتفاق افتاد
جالب اینه که وقتی بقیه خونه بودم نبودش و وقتی تنها بودم ، پیداش می کردم
1-شماره ۵ترسناک بود چون من همیشه اینجوری میشم
2-یه بار تو خونه بودم پدر مادرم خواب بودن. منم داشتم میرفتم تو اتاقم یهو احساس کردم یه گربه مشکی از کنارم رد شد برگشتم نگاه کردم. ولی کسی نبود.
جچ1از هیچ کدوم
جچ2من یبار تو خونه تنها بودم روبه روی اتاق نشسته بودم توی اتاق ی اینه قدی داشتیم توی اون اینه من ی زن سیاه پوش دیدم جیغ زدم هرچی دم دستم بود کوبوندم تو اینه اینه شکست ولی هنو زن سیاه پوش تو شیشه خورده های اینه دیده میشد
من تو خونه بودم یکی صدام کرد و بابامو نگاه کردم هیچی نبود و دور بر رو هم همین کار کردم و بعد فهمیدم دوستم صدام می کنه 😂
منظورم دور برم اشتباه تایپ بود
یک بار خواب بودم فکر کردم یکی بهم انگشت زد
پس آهنگ levitating جیمین دوست داره ☺️♥️
1-از هیچ کدوم نترسیدم:)
2-یه بار با دوستم تو اتاقم بودیم، به یک عروسک مشکوک بودیم جن زده است، برداشتمش بعد گذاشتمش رو پاتختیم یعد یهو با صورت افتاد، ما هم از اتاق در رفتیم، بعد که دیدیمش پشتش به زمین بود، یهنی 180 چرخیده بود:)
خاطره:یه بار تو دستشویی وقتی داشتم دستامو میشستم لرزیدم😐یعنی روح ها تو دستشویی هم مارو نگاه میکنن بی ادبا😐
بریم روح هارو بکشیم
ج چ: آخری
²-ی بار بالای پشت بوم خونه مادربزرگم بودم با دختر عمم بعد اون بالا ی اتاقک کوچیکه داشت
من میخواستم به دختر عمم نشون بدم اون بالا تنها نمی ترسم ( شب بود)
اون رفت دشوویی من تنها شدم اومدم ی چیزی بنویسم بیخیال یهو چراغ خاموش شد😐😐💔
فقط اسلاید ۴ و ۶😐😐💔