رمان خواهر کوچیکه پارت1👸

این عکس شما هست

از زبان سونگ: وایی باز دیرم شد خدا😨 بیدارشدم رفتم صبحانه درست کردم یونگی رو بیدار کردم و باهم صبحانه خوردیم که یهو گوشی یونگی زنگ تیهونگ بود

از زبان یونگی: داشتم صبحانه میخوردم که تیهونگ زنگ زد جواب دادم که یهو گفت که فردا برای دو هفته میرم پاریس من خیلی گیج شدم که سونگ رو بیارم یا نه😮💫

از زبان سونگ: چی میخوان برن پاریس پس من اینجا چیکار کنم اونم دو هفته از تنهایی حوصلم سر میره چبکار کنم صبر کن یادم رفت که اونجا کنسرت دارن منم که میکاپ آرتیستی اونا هستم

از زبان یونگی:وای منو باش که یادم رفته بود خواهرم میکاپ آرتیستی هست😅😅 (بچه ها ادمین گلتون هم یادش رفت بگه که جینا خواهر جیمین هست و اون هم میکاپ آرتیستی هست) یعنی هم خواهرم میاد هم جینا وای خدا اونا بهترین دوستای هم هستن من میترسم یه وقت تو پاریس یادشون بره که میکاپ آرتیستی هستن😂😂😂

از زبان یونگی:وای منو باش که یادم رفته بود خواهرم میکاپ آرتیستی هست😅😅 (بچه ها ادمین گلتون هم یادش رفت بگه که جینا خواهر جیمین هست و اون هم میکاپ آرتیستی هست) یعنی هم خواهرم میاد هم جینا وای خدا اونا بهترین دوستای هم هستن من میترسم یه وقت تو پاریس یادشون بره که میکاپ آرتیستی هستن😂😂😂

این جینا هست بهترین دوستت

از زبان یونگی: داشتم صبحانه میخوردم که تیهونگ زنگ زد جواب دادم که یهو گفت که فردا برای دو هفته میرم پاریس من خیلی گیج شدم که سونگ رو بیارم یا نه😮💫

آنچه خواهید دید: پاریس خیلی باحاله جینا کتاب بخونیم نظرت راجب جیمین چیه سونگ

کیوتی چالش داریم چالش: اسمت چیه

کیوتی ها لایک بکنید و کامنت بزارید ادمین شاد بشه و پارت۲ رو بذاره🦄🐱💋❤