Miraculous part 2#

پارت قبل رو بخونید تا متوجه شید چرا نمیتونم نگرانشم یک دفعه همه اومدن از زبان الیا خانم دوپن دلم برای دوست جونجونیم تنگ شده می تونم برم باهاش صحبت کنم مامان مرینت: نه از زبان اقای داماک لیز خانم دوپنچنگ مرینت چند جلسه است که به مدرسه نیومد و حتی دلیل غیبت ش رو هم نگفته از زبان خانم بوستیه درسته چند جلسه نیومده

این چند روز هست خودمونم خوب مثل فبل نمی بینیمش ولی یک حسی می گه تنها باشه برای خودش بهتر ولی برین بالا رفتم دیدم مرینت توی اتاق نیست و به مامان بابای مرینت گفتن اوناهم با تعجب اومدن توی اتاق گفت امککان نداره من حواسم بود کسی از خونه نزده بود بیرون همکلاسی های مرینت گفتن شایید از روی پشت بوم رفته گفت مرینت مگه گربه ی از روی دیوار را بره گفت تنها راه که یکدفعه

که دیدم یک کاغذ روی تخت مرینت وجلوی بقیه خوندمش نوشته بود مامان بابا ببخشید ولی چند روزی هست که حالم خوب نیست برای همین تنها باشم . وتمام شد به پلیس اطلاع دادم و دلمم خیلی شور میزد از زبان ادرین یک ابر شرور دیدم تبدیل گربه ای و بعد با اون جنگیدم دیدم دختر کفشدوزکی نمیاد خودم تنهایی شکستش دادم و با پنجه برنده اکوما رو پودر کردم دیدم یک پیام اومده بود برام

نوشته بود گربه گفتتی چرا حواس جمع نیستی این چند روز ناراحتم و حالم خوب نیست ببخش به استاد فو گفتم که به کت توضیح بده می دونستم گربه میره پیش استاد فو ولی من معجزه گر رو می خواستم تحویل بدم اما استاد فو گفت نه بعد من رفتم و بعد کت اومد پیش استاد فو گفت یعنی چه صحبت کردن

و بعد گفتم اگه کسی شرور چی گفت با کلت کیزمت اکوما رو نابود کن چند میراکلس هم بهت میدم تا کمکت باشنن گفتم باشه همون هایی که لیدی باگ انتخاب کرده بود رو به صاحباشون دادم از زبان مرینت ناراحتم که مامان بابا چیزی نکفتم ولی یک نامه نوشتم براشون جدا از اون و مامان بابای مرینت که خوندن اروم شدن و توی اون نامه نوشته بود که

این پارت تموم و پارت بعد به نام Miraculs lady bug 3# با این نام میزارم پارت سه عالیه برید بخونیدش منو دنبال کنید تا اگه پارت بعد گزاشتم باخبر شید ببخشید یکم غلط داره حوصله ندارم غلط هاش درست کنم