عشق یاجدایی4

این هم پارت 4خداکنه قط زودبیادابن پارت هم😊

آنچه گذشت.... ..ببخشیداینجایه دانشجوایرانی ندارین که اسمش ساریناهست... باهاشون برو...اینقدرنگران نباش فردادوستات رومیبینی...حتماخیلی گرسنه اشه..... وااای نکنه یه کاری باخودش کرده باشه....بیدارش کن تو....عه واجین چی شد.... غذات مثه خودت کیوته...وای ممنون بابت کتابت نامجون برم کتاب روبخونم شب خوش قسمت چهارم رفتم تواتاقم داشتم کتاب رومیخوندم وای چقدرخوب بودخیلی واسه کسی که مثه من یه دکترمیخوادبشه خوب بودیه جاهایی ایش روعلامت زدم که حفظ کنم داشتم میخوندم که واسه فرداحفظ باشم جیمین اوففف چه رقابت سختی هست فک نمیکردم حتی منم عاشقش بشم چراغ اتاقش هم که روشنه انگارداره واسه فردامیخونه بهتره برم پیشش رفتم جلوی در اتاقش ولی نمیتونستم دربزنم اخه روم نمیشدواسه همین برگشتم صبح روزبعد وااای یاخداکیفم روکجاگذاشتم کل اتاقرودنبال کیفم میگشتم تابالاخره کیفم روپیداکردم روپوش دکتریم روهم توکیفم گذاشتم اماده شدم اعضاخواب بودن هنوزمن پاورچین پاورچین داشتم راه میرفتم تابیدارشون نکنم صبحانه اشون روواسشون اماده کردم رفتم بیمارستان توراه دخترارودیدم واسشون دست تکون دادم دادزدم:سویانگگگگ جونم سویانگ:ساریناچقدرمنتطرت وایساده بودم شب خیلی تنهاموندم دلم واست تنگ شده بودروپوش دکتری چقدربهت میادخوشگلممم من:منم همینطورسویانگ دلم برات تنگ شده بود سویانگ:چی شدخونه ی اعضاخوش گذشت من:اره داستانش مفصله بعداواست میگم فعلابریم همه دخترا بهم سلام کردن گفت اونجاخوب بودمنم واسشون همه ماجراروتعریف کردم دبیرمون اومدوگفت:خیلی خوب دخترا اول ازهمه شماهابایدبخیه زدن رویادبگیرین من بخیه زدن رومیدونستم دستم روبردم بالا خانم:بله بفرماساریناجان من:میخواستم بگم که من بخیه زدن روبلدم اگه میشه من میتونم انجام بدم؟ خانم دبیر:واقعا؟توازکجابلدی سارینا من:قبلا بخیه زدن وسرم زدن و..ازدخترعمه ام که یه دکتره یادگرفتم خانم دبیر:عالیه خب بیااینجا واسمون انجام بده من:چشم اومدم وبخیه زدن روبه بچه هانشون دادم وتوضیح دادم خانم دبیر:عالی بودواقعاتویه دکترخوبی میشی بچه ها:اره توواقعا عالی هستی سارینا &کاش منم مثه توباهوش و خوشگل بودم من:ممنونم عزیزم توخودت که باهوشی &وای واقعا من:بله &مرسی کل پرستارهاداشتن نگاهمون میکردن $وای دیدی چطوری بخیه رومیزد ₩وای چقدرشبیه دکترا شده £وای چقدرم خوشتیپه سویانگ درمیادبهشون میگه:معلومه که عالیه اون رفیق منه اون ایرانیه خیلیم خوشگله یه پرستار:واقعایه ایرانیه سویانگ:اره خانم دبیر:میشه سرم زدن رویادبچه ها بدی من:عه من ولی بچه ها:انجام بده سارینا من:باشه اگه بچه هااصراردارن

《حالا بگیریم ازاعضا》 (یونگی) من:عااه برم صبحانه رواماده کنم رفتم تواشپزخونه وااااا صبحانه که اماده اس کی اماده اش کرده وای نه سارینا خواب مونده الان حتما کلاسش شروع میشه رفتم درزدم سارینا در روبازنکرد دوباره درزدم من:سارینا سارینا مجبورشدم برم داخل اتاق دراتاق روبازکردم ساریناروتختش نبودوااای کجا رفته یاخدااا تهیونگ وجیمین ازخواب نازبالاخره بلندشدن جیمین:یونگی تو صبحانه رواماده کردی اممم من برم بخورم به نظرخوش مزه میان تهیونگ:راستی توصبحانه رواماده کردی یونگی؟ من:نه من اماده نکردم داشتم اماده میشدم تهیونگ :کجا یونگی؟؟سارینابیدارنشده؟ هول بودم نمیدونستم چیکارکنم کجارفته این دختردارم میمیرم ازنگرانی تهیونگ رفت تواتاق سارینا بادادوبیدادگفت:سارینانیستتتت.. بادادتهیونگ همه بیدارشدن نامجون:چی شده ساریناچی؟ جین:واایییی کجا رفته (اززبان جیمین): اینوکه تهیونگ گفت لقمه ی اولی که میخواستم بخورم کوفتم شدسرفه ام گرفت اهه اهه اهه اهه جین:توچته اروم بخور یونگی توصبحانه رواماده کردی یونگی یونگیییییییییی یونگی:چته دارم دنبال کفشام میگردم جین:صبحانه روتواماده کردی یونگی:نه سارینا انگاراماده کرده یه لقمه واسم بگیربخورم جین:به به عجب کدبانویی خیلی خوش مزه به نظرمیرسن همه دویدن سرمیزصبحانه جیهوپ:تندبخورین بریم بیمارستان همگی:چرا؟ جیهوپ:وااااخومعلومه ساریناتوبیمارستان داره اموزش میبینه نامجون:اهادیشب بهم گفته بودیادم رفته بودکه رفته بیمارستان سریع بخورین بریم پیشش 《بیمارستان》 اززبان جیهوپ با بچه ها رفتیم بیمارستانی که قراره اموزش ببینه حدسم درست بوداون توی بیمارستان بود وای باورم نمیشه اون داره سرم زدن روبه بچه هایادمیده وای نگاه پرستارهاوبچه هاچطورنگاهش میکنن اززبان یونگی باورم نمیشه اون ایقدرزرنگه که داره به بچه های دانشگاه یادمیده چقدرم روپوش دکتری بهش میاد عین همون فرشته هاشده

داشتم سرم زدن روبه بچه هانشون میدادم وااای باورم نمیشداینقدرموفق باشم اگه تاحالابابام اینجابودکلی بهم افتخارمیکردکارم تموم شد خانم کیم:خیلیم عالی زدی سرم روافرین بچه هایکی یکی داشتن درباره طرزدرست بخیه زدنها وسرم زدن رومیگفتن منم راهنماییشون میکردم خانم کیم:خب بچه هابرین یکم استراحت کنین سویانگ اومدطرفم سویانگ:افرین من بهت افتخارمیکنم باهوش خان میخوای بریم غذابخوریم من:باشه فقط من الان بایدبرم دابلیوسی😂 سویانگ:باشه منتطرمیمونما داشتم توراه میرفتم نگاهم افتادبه هفت تاپسرکه داشتن نگاهم میکردن من:اهای پسرامن مگه بهتون نگفتم نیایین چرا اومدین یونگی:تواصن بهمون چیزی نگفتی همینطوری زدی بیروون جیمین:حداقل اگه بهمون میگفتی کجامیری خوب بود من:باشه معذرت میخوام حالا شماحالابرنمیگردین جیهوپ:خب چرا الان میریم فقط یه راننده روبرای تواختصاص دادیم ببره وتوروبیاره من:چه زحمتیه خودم میرم نمیخوام نامجون:پای پیاده تابیمارستان اینجاخیلی دوره تهیونگ:آره بهتره باماشین بیایی من:باشه بااجازه اتون من دیگه میخوام برم جین:باشه به سلامت فقط مواظب خودت باش

من:باشه خدافظ رفتم پیش سویانگ نشستم من:سویا سویا سویانگگگگگ سویانگ:هاااچیه چی شده؟؟ من:چیه توحال خودت نیستی توی فکری سویانگ:اره میرای میادپیشمون میرای:ساری خبرداری سویانگ ازیه پسری خوشش اومده من:چی سویانگ چرابهم نگفتی سویانگ:اخه همین دیشب بودکه من عاشق شدم ساری من:حالاکی هست سویانگ:دوست داداش بزرگم اون یه خارجی هست من:حالامال کدوم کشوره هست؟؟ سویانگ:راستش اونم مثه تویه ایرانیه من:اوووه چه باحال چه تفاهمی وای خدافکرشو بکن چقدرعالی میشه سویانگ:اره من که وقتی میبینمش سرخ میشم ازخجالت میرای: خوشگله یانه سویانگ ؟ سویانگ:خیلی خیلی من پی اینم که چطورباهاش حرف بزنم میترسم ازمن خوشش نیاد من:واااچرا سویانگ:چون من کره ای ام من:اصلا ازنظرمن توخیلیم خوشگلی چه فرقی داره مهم علاقه اس عشق ربطی به رنگ وپوست وزیبایی وقد وملیت طرف نیست علاقه ازقلب یه ادم به وجودمیاد وقتی به کسی علاقمندمیشی دیگه واست ملیت طرف مهم نی

سویانگ:واقعا من:اره متخصص هستم تواین مسائل بهت کمک میکنم سویانگ :میخوام بفهمم دوستم داره یانه من:خب اهافهمیدم شماره اش روداری؟ سویانگ:نه ساری میگی بگم من سویانگم میش باهام رل بزنی اینوبگم من:نه بابامیدونی ماایرانیا اگرکسی رودوست داریم سعی میکنیم هرطورکه شده شماره اش روپیداکنیم وبه صورت ناشناس مثلابگوکه من یه پسرم یه اسم پسرهم بگوخلاصه همینطورکه داری باهاش چت میکنی ازش بپرس کسیودوست داره یانه اگه گفت تورودوست داره کارتمومه بهش بگوسویانگ هستی سویانگ:واااای شماایرانیاچقدباهوشین من:مخلصیم

خب این پارت هم تمام کردم منتظرپارت بعدهم باشین سعی کردم کم اگه زیادیاکم بودبه بزرگی خودتون ببخشید