مرینت⁦❤️⁩⁦❤️⁩آدرینت 17

دوستان پارت 17 خودمم اولاش گریم گرفت اما وسطش خندم?خیلی این پارت زیباست(کامنت ها فراموش نشه

ناتالیی?من داشتم می افتادم پایین و ناتالی مرینت رو نجات داد و آورد رو زمین منم رسیدم پایین و گفتم مرینت خوبی بعد دیدم مرینت دستم رو گرفت و گفت عزیزم خوبم(اما یه عالمه سرفه میکرد?)اون گفت پدرت کو و گفتم اونن?یه نفس کشیدم و گفتم دیگه هیچوقت نمیتونم ببینمش?و گفت خودت رو اذیت نکن تو حتما کار درست رو کردی ناراحت نباش من پیشتم بعد دیدم ناتالی میخواست بره و دیدم معجزه گر پروانه رو گذاشت زمین و داشت می رفت مرینت آروم بهم گفت برو نذار بره اون منو نجات داد من سرم رو تکون دادم و رفتم و گفتم ناتالی ام ممنونم من بد قضاوتت کردم

دیدم از صورتش یه اشک افتاد و گفت من که به عشقم به خاطر خودخواهیش نرسیدم بذار حداقل تو رسیده باشی?(دلم براش آب شد?)و گفتم ام من متاسفم و گفت نه آدرین تو خودت رو سرزنش نکن تو بخاطر عشقت رفتی امیدوارم دوباره در اینده ببینمت و از کوچه خارج شد من دستم رو گذاشتم رو صورتم و اشکم میومد مرینت بلند شد و گفت آدرین باید بریم? و گفتم باش الان میام و رفتم بالای برج و پدرم که سنگ شده بود رو بغل کردم و گریه میکردم بعد کوامی اسب و لیدی باگ رو برداشتم واز پدرم که سنگ شده بود برای یادگاری عکس گرفتم??پریدم پایین برج و گوشواره ها رو دادم به مرینت بعد اونم دوباره تبدیل شد و داشتیم می رفتیم

مرینت گفت برگردیم پاریس و گفتم نه ما این همه اومدیم بیا یه چند شب تفریحی باشیم و رفتیم توی یه کوچه خالی و گفتیم «خال ها خاموش»و رفتیم یه هتل پنج ستاره به نام د گریتی پلاس بعد دیدیم چقدر زیباست?بعد رفتیم پنج روزه هتل گرفتیم و یه اتاق زیباا??ما رفتیم تو اتاق اونجا تخت داشت تلویزیون رو سقفی 50 اینچی? آشپزخونه با گاز قهوه ساز و چایی ساز با یه عالمه امکانت دیگه وای عالی بود☺

ما رفتیم رو تخت و مرینت تلویزیون رو روشن کرد و یهو فوتبال اومد?یوونتوس و میلان-من گفتم مرینت ساعت 6 و نیم هست بزن ببین اینجا ایندیز(سیب ممنوعه)رو نشون میدن گفت وای ادرین راست میگی ما دیروز هم یادمون رفت ببینیم و وقتی زدیم شبکش رو پیدا کردیم و زدیم و داشتیم میدیدیم بعد از به اتمام رسیدن سریال?? مرینت گفت:گرسنمه ادرین و گفتم برو تخم مرغ بشکون?بعد گفت اه هتل اومدیم تخم مرغ بشکونم آدری جون اگه اینطوریه من خودت رو میشکونم?من گفتم?اتسه بابا شوخی کردم و گفت آفیت باشه و گفتم س س سلامت?اتسوو.باشی و گفت خب حالا چه کنم و گفتم ب ب بیا زنگ ب ز ز? بزن یه اسپاگتی بیارن و گفت خب بیا بریم مستقیم رستوران هتل و گفتم ای این اینم?اتسههه. میشه

بعد مرینت گفت:ببینم تو دهنت کاموا کردن که انقدر عطسه میزنی آدری و گفتم نه بابا فک کنم این تخت ها از فلفل درس در درست?شدن و گفت اوو آدری اینجا بالکن هم داره.منم گفتم اهه به سلامت ت ت تیی?و گفت آدرین مسخره بازی در نیار انقدر اتسه اتسه?و گفتم نمیدونم یهو چم شد بعد گفت از تخت بلند شو بیا بالکن و رفتم و با هم تو اون میزش نشستیم هوا خیلی خوب بود(اما برای من بد بود?) ?عطسهه. مرینت گفت ادرین چت شد و گفتم نمیدونمم?و یه عالمه .... اومد?? و مرینت گفت اه اه اه آدرین اینجا بالکنه گاراژ که نیست? کلا کثیف شد بالکنمون و گفتم خ خ خب خودممم?تمیزش میکنم و دماغم رو کشیدم بالا و ما رفتیم به رستوران

بعد گارسون اومد و گفت چی میل دارید و گفتم م م من اسپاگتی با عطسههه? و گفتم موی دماغ اضافی بعد دیدم گارسون گفت پس شما اسپاگتی با موی دماغ اضافی میخواید و گفتم نه بابا با شما نبودم با موی دماغم بودم بعد گارسونه خندید و گفت بهش سلام برسونید?بعد مرینت گفت اهم اهمم ما یه اسپاکتی و یه پاستا میل داریم و گارسون گفت بله ممنون بخاطر شوخی هام هم ببخشید من کلا آدم شوخ تبعیم و وقتی رفت به مرینت گفتم شوت تبع?و یه عالمه خندیدیم اما دوباره ع ع عطسهه?آه فک کنم سرما خوردم?

شب موقع خواب??من سرفم گرفته بود و تب و لرز هم گرفته بودم جوری که شیش تا پتو و پالتوی مرینت و کاپشنم تنم بود اما هنوز انگار تو سیبری گم شده بودم بعد مرینت گفت تو باید دو هفته خودتو قرنطینه کنی?و گفتم بابا شیش ساله کووید 19 رفته و هیچکی تو اون شیش سال نگرفته و گفت نه خطری هستی و گفتم خب اگه میترسی برو یه اتاق دیگه بگیر برا خودت? و گفت خب دلم برات تنگ میشه و گفتم عزیزم سلامتی مهم تره برو منم دلم برات تنگ میشه و گفت حیف نمیتونم بیام بغلت و بوس کنمت پس از همینجا برات بوس میفرستم?خب بای

مرینت که از اتاقم رفت صدای یکی از پنجره اومد که گفت پس مرینت رفت حالا من موندم و تو آدرین??من پشت رو که نگاه کردم و وای نه تو ایتالیا چیکار میکنی?

دوستان تمام شد

دوستان اگر تونستید در کامنت ها بگید کی اومد ولی ازتون نمی‌خوام حتما چون تا حالا در داستان ما نیومده اما در کارتون و میراکلس های دیگه بوده و با آدرین نسبت دارهه