
سلام اومدم با پارت ۵ . آخر تست چالشو حتما انجام بدید
تیله و آدرین نیستن و کل خونه بهم ریخته بود . رفتم سمت وسایلام دیدم هیچکدوم نیستن!! یهو دیدم صدای آدرین از اتاق میاد که داره داد میزنه کمک .رفتم در رو وا کنم دیدم قفله . رفتم سراغ خانم فقیر . دیدم که لایلاعه . یهو داد زدم . از زندگی من برو بیرونننن . خستم کردی . گفت هه یرم بیرون؟ تازه اومدم تو 😈 یهو لایلا یچی برداشت که بزنه تو سرم سریع یه مرد خوش هیکل اومد و لایلا رو بیهوش کرد . گفت خانم حالتون خوبه؟ گفتم آم بله ممنونم که کمکم کردین . گفت خواهش میکنم انجام وظیفه بود . گفتم مگه شما ابر قهرمان هستین!؟ گفت بله . یهو گفتم آم آقای... گفت مکس هستم . گفتم خوشبختم منم مرینتم . دستشو گذاشت رو گونه ام و گفت چه اسم قشنگی .
داشت بم نزدیک میشد که یهو دیدم کت اومد بیرون . گفتم آد...یعنی کت نوار تونستی بیای بیرون . گفت بله و اینکه توضیح بده اینجا چه خبره . گفتم بعدا بت توضیح میدم فعلا باید اینجا رو تمیز کنیم. نه خیر من الان باید بفهمم اینجا چه خبره . گفتم وای کت میگم بعداااا . گفت قول بدیا . گفتم قول. اونجا رو با کمک مکس تمیز کردیم بعدش با مکس خدا حافظی کردیم و رفت . آدرین گفت توضیح بده . ماجرا رو براش توضیح دادم .
زد تو سرش و گفت ای لایلا . یعنی مرینت اگه یه مو از سرت کم میشد به هیچ عنوان خودمو نمیبخشیدم . گفتم خا حالا . داشتیم با هم فیلم میدیدیم. که روی شونه آدرین خوابم برد... از زبان آدرین : دیدم مرینت خوابیده بلند شدم و بغلش کردم و گذاشتمش روی تخت و پتو رو کشیدم روش. تیله هم خودشو لوس کرد . گفتم شیطون بخواب دیگه . میو میو کرد و خوابید
یکمی تو خونه داشتم چرخ میزدم .حوصله ام سر رفته بود . رفتم یکمی تو اینستا . دیدم پیج این پسره مکس رو پیدا کردم . یه عکسی گذاشته بود که با مرینت تو بغل هم هستن و دارن همو میبوسن . عصبی شدم و رفتم تو اتاق مرینت یهو افتادم توی یه گودال . مرینت خیلی ترسناک شده بود . اومد و گفت برو رد کارت . همش اینو میگفت...
بدنم از ترس داشت میلرزید . یهو دیدم از بغلم یه جن هست و داره......
چالش: ترسناکش کنم یا همین خوبه؟ بایی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
همین خوبه
سگ میو میو میکنه؟ 😐😂🤲🏻
عالی همین خوبه و میشه زود به زود بزاری