
سلام این از اولین تستم امیدوارم خوشتون بیاد 🌸
بیدار شدم ساعتو نگاه کردم دیدم ۸ صبح زود پاشدم چون امشب ساعت ۷ قراره برم کنسرت بی تی اس و برای اولین بار تونستم مامان و بابام و راضی کنم رفتم کلی چیز اماده کردم البوم اخه فنساین هم میخواستم برم ا/ت: یونا نمیخوای بیای با هم بریم خرید؟؟ پاشو چقدر میخوابی (یونا خواهر بزرگت) یونا: الان... ا/ت: عههه نخواب گفتم پاشو یه لگد بهش زدم پرت شد اونور سعی کردم نخندم ولی نتونستم و پقی زدم زیر خنده قیافش و موهاش عالی بود ا/ت: پاشو تنبل خان برای رفتن به کنسرت استرس نداری؟ تا گفتم کنسرت زود پاشد لباس عوض کرد و با هم دیگه رفتیم خرید از اونجای که با سلیقه بودم من لباسشو انتخاب کردم وقتی داشتیم خرید میکردیم یهو..
یهو دیدم یه ماشین اومد و کل دخترا ریختن روش من یونا رفتیم جلوتر دیدیم هفت تا پسر با ماسک دارن میان طرف من و یونا (مطمئنم فهمیدید کین) من و یونا از استرتس پامون سست شده بود اخه من ارمی دو اتیشه ام و بایسم تهیونگ بایس یونا هم جیمین کنار اون بازار رستوران بود داشتن میرفتن اون سمت ولی یکیشون اومد سمت منو از پایین کیف پولم که افتاده بود داد بهم فهمیدم اون جونگکوک از شوق داشتم میمردم دستش هنوز جلوم بود و با صدای خواب الود گفت: خانوم؟؟ منم کیف پولو گرفتم تو شوک موندم صداش چرا شبیه تهیونگ بود یا اسطوخودوس چقدر شبیه هم بودن هنوز تو شوک بودم که..
یونا بهم گفت: ا/ت بیا دیگه الان دیرمون میشه رفتیم تو ماشین تو راه همش فکرم به اون صدای جذاب تهیونگ بود صدای خواب الود اون از کل صورت من قشنگ تره طولی نگذشت که باید قبل از کنسرت میرفتیم فن ساین و رفتیم وقتی رفتیم فن ساین اول باید با نامجون صحبت کردم امضا داد و و همینطوری رفتم از یونگی و نامجون جین امضا گرفتم ولی رسیدم به جونگ کوک خیلی کیوت بود وقتی داشتم کوکی رو میدیدم احساس کردم یکی داره منو میبینه برگشتم دیدم...
بعد کوکی وی و وی داره منو میبنه تا دید من دارم نگاش میکنم گونش سرخ شد روشو برگردوند بالاخره رسیدم به وی وی: سلام اسم شما چیه خوشگله؟ قشنگ حس میکردم قلبم داره تند تند میزنه همونجا بود که غش کنم تهیونگ به من گفت خوشگله؟؟؟؟ 😍😍(ته لاورا میفهمن) ا/ت: اسم من ا/ت هست وی: اسمت مثل خودت قشنگه ولی چرا انقد اسمت عجیبه؟(مامان کره ای بابات ایرانی بابات اسم تو رو و مامانت اسم خواهرت انتخاب کرد) ا/ت: اخه من ایرانیم اسمم ایرانیه وی: اها واتساپ داری؟ ا/ت: هان؟ با منی؟ وی: مگه کس دیگه اینجا هست😐ا/ت: اره واتساپ دارم چطور؟ وی: دوست پسر چی؟ ا/ت:*هنن😐*نه ندارم چطور؟ وی: خداروشکر بیا بهم..
زنگ بزن با تعجب رفتم دیدم هنوز محو منه پرهام ریخته بود البومی که باید امضا میکرد رو دیدم دیدم روش شمارست با سرعت رفتم پیش یونا بعد بهش گفتم تو رو البومت عدد داری؟ یونا؛: نه چطور؟ ا/ت: هیچی ( یونا:نویسنده این چشه؟نویسنده: اگه میخواستم بگم خود ا/ت بهت میگفت حال برو وقت بیننده ها رو. نگیر) هنوز نمیدونم این شماره کیه ولی از کنجکاوی رفتم شماره رو سیو کردم پروفایلش دیدم تهیونگه گفتم یا ابوالفظل بهش پیام دادم
ا/ت: سلام تهیونگ: سلام شما؟ ا/ت: شما کیم تهیونگ هستید دیگه؟ وی: بله خودمم ا/ت: من ا/ت هستم منو یادتون میاد؟ وی: ا/ت تویی؟ ا/ت: اره خودمم وی: خیلی خوشحالم که میتونم دوباره باهات حرف بزنم ولی الان نزدیک کنسرتم بعد از کنسرت باهات حرف میزنم باشه؟ ا/ت: عب نداره اتقا منم تو کنسرتتون هستم وی: جدا؟ کدوم ردیف؟ ا/ت: ردیف اول صندلی شماره ۷ وی: باشه میبینمت بای ا/ت: بای. کنسرت شروع شد من دقت میکردم دیدم تهیونگ دنبال یه نفره و فکر میکردم منم و بالاخر منو دید خندید و رفت خیلی جذاب بود تو کنسرت (عکس بالا اون تو کنسرته)
تو کنسرت همش گریه میکردم ولی گریه شادی بود تا اینکه غمگین شد گفتم اگه تهیونگ عاشقم بشه و هیتر ها بلایی سرش بیار چی یا اگه گروهش بخاطر من افت کنه چی؟ بعد به خودم گفتم بابا کی عاشق من میشه تازه اونم تهیونگ ما ایرانیا کلا بدبختیم هقققققق وقتی کنسرت تموم شد میدونستم تهیونگ میاد پیشم ولی زودی از اونجا رفتم یونا رو تنها گزاشتم وقتی داشتم میرفتم گفتم حداقل یه ذره صبر کنم که یونا بیاد همونجوری بود که نامجونو دیدم مثل جت از اونجا فرار کردم ولی وقتی داشتم میدوییدم یهو خوردم به شخصی داشتم میوفتادم که اون منو گرفت و رفتم تو بغلش چشمامو بسته بودم احساس کردم چیزی رو لبم من افتاده بودم زمین ولی یکی روم بود تاچشامو باز کردم با چشمای تعجبی به جشمای تعجبی اون پسر نگاه کردم اره خودشه اون........
بچه ها پارت اول تموم شد امیدوارم. خوشتون امده باشه الان فک کنم خودتون بفهمید کی بود ولی طولش میدم بگید ادامه بدم؟ 😍🌸 (تستچی جون جدت اینو بزار)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام
خیلی عالی مینویسید
لطفا ادامه بدید
عالییییییی لطفا بیشتر بنویس و ادامه بده
مثل همیشه عالی عشقم
عااااااااااالی
ادامه بدههههههههههههنهههههه باید ادامه بدیی
عالی بود 😻
به داستان منم سر بزن❤
نظر لطف شماست قشنگم حتما سر میزنم عزیزم