
لطفا نظرات فراموش نشه???
از دید مرینت: امروز رفتم بیمارستان و رفتم پیش دکتر تیم اونم گفت به هوش اومدن و الان میتونید برید و ببینیدشون. منم رفتم پیش تیم . تیم به هوش اومده بود ولی حالش اصلا خوب نبود و به زور حرف میزد. ازش تشکر کردم و بهش امید دادم و گفتم خوب میشی. اون گفت مرینت من اگه خوب شدم چنان بلایی سر لایلا میارم که به غلط کردن بیافته و گفت که تا وقتی که من تو بیمارستانم از جیمی خوب محافظت کن منم گفتم حتما که یهو پرستار اومد داخل و به من گفت:شما باید برید بیرون آقای تیم به استراحت نیاز دارن
منم گفتم باشه و رفتم بیرون . همون موقع آدرین اومد و گفت مرینت اینو باید ببینی:بعد گوشیشو در آورد و فیلم تغییر شکل تیم رو نشون داد دیگه کل پاریس هویت فلشو میدونستن حتی ارباب شرارت.بعد آدرین گفت: حال تیمچطوره؟ منم گفتم خداروشکر خیلی بهتره ولی باید استراحت کنه
از زبان راوی داستان:بچه ها یکم داستان رو میبرم جلو بعد از بیمارستان و وقتی که حال تیم کاملا خوب شه.از دید تیم امروز دیگه هیچ دردی نداشتم رفتم پیش مرینت و رفتم تو اتاقش. رفتم و سلام کردم و اونم سلام کرد و بعد بهش گفتم که اگه میشه معجزه گرمو پس بده اونم معجزه گرمو پس داد.
بازوبندمو انداختم و جیمی اومد بیرون و جیمی سریع اومد تو بغلم و بهم گفت خیلی دلم برات تنگ شده بود ومنم گفتم منم خیلی دلم برات تنگ شده بود و بهش گفتم زمانی که تو بیمارستان بودم مرینت بهت خوب رسید؟ اونم گفت عالی بود ولی من همش نگرانت بودم و بعد از مرینت خداحافظی کردم و رفتم
(راستی لایلا ۳۰ سال حبس خورد)من رفتم خونه و تغییر شکل دادم و رفتم تو سلول لایلا و برداشتمش و آوردمش توی خونه ام و سریع گذاشتمش روی یه صندلی و باطناب بستمش و دهنشم با چسب بستم.و پنجره ها رو بستم
بعد به خودم تبدیل شدم و رفتم ازش بازجویی کنم اول رفتم روبه روش وایستادم و گفتم هرچقدر میخوای داد بزن این پنجره ای که من دارم اصلا نه ازش صدا میاد تو و نه ازش صدا بیرون میره
بهش گفتم هرچقدر بیشتر داد و فریاد کنی بیشتر کتک میخوری. بعد چسب رو از رو دهنش کندم و گفتم چرا میخواستی خواهر منو بکشی؟ اولش هیچی نگفت ولی اولش با مشت زدم تو دهنش از صبح تا بعد از ظهر هیچی نگفت
بعدش بهش گفتم بگو چرا؟ اون گفت دلم خواست و از خواهرت متنفرم بعد من بهش گفتم تو غلط کردی آشغال. اینبار چنان با مشت زدم تو دهنش که سه تا از دندوناش شکست ولی بازم هیچی نگفت و من بهش گفتم تو سگ وفاداری هستی . اونم که داشت از دهنش خون میومد و هیچی نگفت
بعد یکم ولش کردم تا استراحت کنه یه نیم ساعت بعد بهش گفتم یا میگی یا مجازات سنگین تر میشه و هیچی نگفت و بخش گفتم پس راه سخت رو انتخاب میکنی رفتم یه سیخ برداشتم و داغش کردم و بردم جلوش تا بهش نشون دادم گفت مثلا میخوای با اون چیکار کنی ؟ منم گفتم الان نشونت میدم با چسب دهنشو بستم و سیخو گذاشتم رو پهلوش و بدجور داشت درد میکشید و تا چسب رو برداشتم اون گفت قسم میخورم آقای آگراست بهم گفت اگه میخوای آدرینو بدست بیاری باید اینکارو کنی . منم گفتم پس آگراست گفت و تغییر شکل دادم و دوباره بردمش و تو زندان پرتش کردم و رفتم خونه ام و گفتم پس آگراست بود که میخواست خواهر منو بکشه.
ممنون که تا اینجا با من همراه بودیدلطفا نظرات فراموش نشه???
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عاااالی بود خیلی خیلی خوب
ممنون
آفرین عالی بود????????
عالی.
سلام داستانت عالیه
فقط میدونستی میتونستی داستانت رو بهتر کنی؟؟
نیازی نیست تیم یا همون فلش معجزه گر داشته باشه اگه فیلم فلش رو دیده باشی میفهمی که فلش خودش قدرت داره و اینکه چون سریعه سلول هاش سریع کار میکنن و اگه چاقو بخوره بعد از ۱۰ دقیقه خوب میشه خب میشه گفت که میتونستی بگی معجزه گر باعث سریع تکثیر شدن سلول هاش میشه پس بعد ۱۰ دقیقه خوب شد. و لطفا مرینت اگه بچه دار میخواست بشه یهو نشه یعنی نگو بعد از ۷ ماه حداقل بگو ۳ ماه بعد از ۳ ماه ۱ قسمت بعد بگو ۴ ماه بعد ....
ممنون از نظراتتون و من به خاطر اینکه خودم خیلی از لایلا خوشم نمیاد یکم گفتم شکنجه اش بدم???
داستانت خیلی خوب بود مخصوصا بخش شکنجه ی لایلا ولی ازش سر در نمیارم بالاخره تیم دوست مرینته یا دادشش لطفا جواب بده بهم
ممنونم عالی بودی فط یه جاش خیلی خندیدم?پس آقای آگراست بود سریع تغیر شکل دادم و پرت کردم زندان????خیلی باحالی مرسی بعدی رو بذار
ببین من اشتباه ننوشتم احتمالا تستچی تغییرش داده یا چون سرم شلوغه به خاطر همین بوده بازم معذرت به خاطرش
خیلی عالی داری میسازی همینجوری پیش بری رمان معروفی خواهی داشت
خوب بود ولی نوع شکنجه ها خوب نبود. این جور شکنجه ها مربوط به قرون وسطا هستند میتونستی از روش های بهتری استفاده کنی. در کل خوشم اومد که این بلا ها سرش اومد، به کارت ادامه بده