پارت دوم امیدوارم لذت ببرید 😊 لایک و کامنت یادت نره 🙃😉 لطفا به اونیکی رمانم هم سر بزنید 🥺
با احساس سوزش توی دستم چشمام رو باز کردم و با قیافه متعجب پرستار روبهرو شدم یهو داد زد : دددددددکتتتررررررررر بهوشششش اومددددد😱
به دستم نگاه کردم که سرم توش بود من تو بیمارستان چیکار میکنم اصلا من کیم چند سالمه چرا انقدر احساس تنهایی میکنم 😶
با صدای پرستار دکتر سریع اومد تو اتاق و شروع به معاینه من کرد و پیراهنم رو داد بالا یکم خجالت کشیدم بعد دستش رو گذاشت رو شکمم که دادم رفت به هوا وا چرا انقدر شکمم درد میکنه دکتر : وای دختر چرا انقدر داد میزنی یه فشار کوچیک دادم 😑 خدا رو شکر جای زخمت داره بهتر میشه با بهت و تعجب گفتم : چیییی من جای زخم دارم ؟؟؟😨 بعد به زور خم شدم و به زخمم نگاه کردم از چیزی که دیدم دهنم باز موند یه جای زخم خیلی بزرگ رو شکمم بود دکتر با تعجب گفت : صبر کن ببینم تو نمیدونستی که رو شکمت زخم داری 😳 _ نه نمیدونستم + میدونی اسمت چیه _ اسمم ام اسمم ام اسمم ام اسمم ام نمیدونم 😔 + چی نمیدونی بزار ببینم این چندتاست + وا آقای دکتر کور نیستم که دیگه این سه تاست +خوب خدارو شکر چشمات خوب میبینن حافظت هم عیب ندارد به خاطر اینکه تو کما بودی اینجوری شده که تا چند وقت دیگه درست میشه
_ چییی من تو کما بودم 😱 + ای بابا تو هم که از هیچی خبر نداری پرستار لطفا همه چیز رو بهش توضیح بده
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی😍😍😍😍
ممنون ❤️🥺😍
لطفا از پارت های بعد هم حمایت کن 🥺💜
عالیییی بود❤
ممنون عزیزم 😘😍🤩🥺