
سلام دوستان برای افرادی که نمیدونن جف قاتل کیه اینو میگم جف قاتل ی شخصیت ترسناکه انقدر داستانش عجیب و ترسناکه که توی کریپی پاستاست داستان زندگیش خیلی عجیبه لطفا افرادی که میترسن نخونن
خانواده ی جف تازه به یک شهر جدید اسباب کشی کرده بودن روز اول مدرسه جف و لیو شروع شد جف داشت صبحانه میخورد که یکی از همسایه هاشون برای تولد پسرش دعوتشون کرد مادر جف:عزیزم تو و برادرت هفته ی دیگه به یک جشن تولد دعوت شدید. جف:اما مادر ما هنوز این همسایه هارو خوب نمیشناسیم چرا انقدر زود دعوتشون رو قبول کردی؟ مادر جف:غر غر نکن جف تو به یک تولد دعوت شدی و من به اون خانم گفتم که تو حتما میری حالا زود صبحانتو بخور تا به اتوبوس مدرسه دیر نرسین. بعد از صبحانه جف و برادر کوچکش لیو رفتن سمت ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس بودن که ۴تا نفر(هم سن خودشون بودن) با اسکیت بورد محاصرشون کردن اسم سر دستشون رندی بود رندی:به به همسایه ی جدید داریم. و بعد روی لیو و جف چاقو کشیدن
یهو ی حس عجیبی به جف دست داد یکی از اون بچه ها کیف پول لیو رو گرفت جف:کیف برادرمو بدید. رندی:اگه ندیم چی؟ یهو جف به همشون حمله کرد و دست و پاهاشونو شکست و کیف لیو رو ازشون گرفت جف:لیو نباید منتظر اتوبوس باشیم اگه راننده اتوبوس مارو ببینه مارو مقصر میبینه. بعد تا راه مدرسه دویدن از اون روز به بعد با اتوبوس به مدرسه نمیرفتن
ی روز بعد از مدرسه که لیو و جف برگشتن خونه مستقیم رفتن توی اتاقاشون یهو مادر جف گفت:جججففف بیا پایین ببینم. جف اومد پایین و دید ۲تا پلیس دم در خونشونه مادر جف:این آقایون میگن که تو با ۴نفر دعوا کردی و مجروحشون کردی. بعد لیو هم از اتاقش اومد بیرون جف:مامان اونا رو من و لیو چاقو کشیدن. پلیس:ولی مدرکی نداری که این حرف رو اثبات کنی باید بری زندان. بعد یکیشون اومد جلو تا جفو دستگیر کنه که لیو گفت:نه تقصیر من بود من با اونا دعوا کردم. بعد جای کبودی هایی که روی بازوش بود رو به پلیس ها نشون داد پلیس ها لیو رو دستگیر کردن و به زندان بردن
چند روز گذشت تا اینکه روز جشن تولد فرا رسید چند دقیقه بعد از اینکه جف رسید رندی و دارودستش اومدن سمت جف رندی:به به آقای جف یادته چه بلایی سرمون آووردی؟ جف:بچه ها ما الان بی حسابیم من بهتون آسیب زدم شماها هم برادرمو انداختین زندان. اما رندی بهش حمله کرد همه ی بچه ها رفتم پیش پدر و مادراشون و جیغ میکشیدن رندی و دوستاش پریدن رو جف و بهش مشت میزدن جف بلند شد و رندی رو هول داد توی دیوار آشپز خونه و کتکش زد رندی ی شیشه ی ودکا رو سر جف شکوند از سر جف خون میومد پدر و مادر ها با بچه هاشون سریع از خونه رفتن بیرون جف رندی رو هول داد سمت دستشویی و کوبوندش توی کمد حوله ها یهو مایع سفید کننده ریخت روی جف و رندی و باعث شد چشماشون بسوزه اما جف تا میتونست از چشماش محافظت کرد یهو دید رندی داره میخنده جف:چرا میخندی؟ رندی:چون خوشحالم که میبینم روت الکل ریخته. بعد فندکشو در آوورد و به سمت جف پرت کرد بدن جف سوخت و آخرین صدا هایی که میشنید صدای جیغ پدر و مادرش بود که سعی میکردن آتیش رو خاموش کنن
جف به مدت ۲ماه صورتش توی بیمارستان بانداژ بود روزی که قرار بود بانداژ ها باز بشه برادرش لیو از زندان آزاد شد و با پدر و مادر اومد بیمارستان ملاقات جف دکتر موقع برداشتم بانداژ آخر گفت:بیاین امیدوار باشیم که ی اتفاق خوب افتاده باشه و صورت جف خوب شده باشه. ولی وقتی بانداژ آخر باز شد همه ترسیدن جف:چیشده؟ بعد رفت سمت آینه و همون لحظه دلیل وحشت خانوادشو فهمید.
موهاش از قهوه ای روشن به سیاه تغییر کرده بود چشماش از رنگ آبی به سیاه تغییر کرده بود پوستش مثل برف سفید سفید شده بود و لب هاش سوخته بود لیو:جف این خیلی بده من متاسفم. دوباره اون حس بهش دست داد و گفت:این بده؟این محشره!!!!! بعد شروع کرد به خندیدن
وقتی جف از بیمارستان مرخص شد رفتن سمت خونه همون شب مادر جف از دستشویی صدای گریه شنید وقتی در دستشویی رو باز کرد دید جف با چاقو دهنشو بریده مادر جف:پسرم تو داری چیکار میکنی؟ جف:اوه مامان نگا کن من نمیتونستم برای همیشه بخندم ولی الان میتونم چون دهنمو بریدم و نمیتونستم برای همیشه قیافه ی خودمو ببینم چون بالاخره چشمام بسته میشه پس پلکامو سوزوندم تا دیگه چشمام بسته نشه.

مادر جف میترسید و عقب عقب میرفت جف:مامان من خوشگل نیستم؟ مادر جف:چرا پسرم تو خیلی خوشگلی. و بعد دوید سمت اتاقش و به پدر جف گفت که تفنگشو برداره اما جف با یک چاقو دم در ایستاده بود پدر و مادرش تا اومدن فرار کنن جف بهشون حمله کرد و کشتشون بعد رفت به اتاق لیو و اونو کشت و از خونه به سمت جنگل فرار کرد (دیوونه شده بود دیگه)

خب تموم شد شاید ترسیده باشید الان کامنت میذارید:آره من شنیدم واقعیه و توی جنگل با اسلندرمنه. از همینجا اعلام میکنم که جف واقعیت نداره و فقط ی داستان ترسناکه ولی با اسلندرمنه بعد از فرارش توی جنگل با اسلندرمن آشنا میشه و باهم میگردن عکس جف قبل و بعد از دیوونه شدنشو براتون گذاشتم جف اصلی داره خودشو تو آینه نگا میکنه جف قاتل انعکاس جف اصلی تو آینس
خب تمومه بای بای چالش:به نظرتون ترسناک ترین شخصیت کریپی پاستا کیه؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
این انیمه است یا نه؟
یکی بهم بگه لطفا...
چی هست میخوام بدونم...
جف قاتل یک داستان جزو داستان های کریپی پاستاست.
کریپی پاستا هم مجموعه ای از معروف ترین داستان ترسناک های دنیاست که مردم نوشتنشون و بعضیا ادعا میکنن که بعضی از داستانا واقعیه و براشون اتفاق افتاده!
جف قاتل انیمه نیست ولی ممکنه ی سری کلیپ یا فن آرت انیمه ای ازش ببینی:)
البته وقتی من این تستو ساختم خیلیییییی بچه بودم و درواقع داستان سانسور شده رو پیدا کرده بودم برای همین این تست اونقدر هاهم دارک و ترسناک نشده.
خیلی دوست دارم این تستو دوباره بسازم و داستان اصلی که ترسناک تر و دارک تره رو بزارم ولی قوانین تستچی اجازه نمیده و ۹۵٪ احتمال داره که تست رد بشه:(
میتونم کپی کنم اسمتو زیر پیجم مینویسم همه ی تست هاتم لایک و کامنت میکنم
آره:)
لازم نیست همه ی تستامو لایک کنی و کامنت بزاری.فقط اینکه ی چیزایی به داستان اضافه کن چون این داستانی که خوندی سانسور شده بود:۱-سن جف رو یکم بیشتر کن.ی چیزی بین ۱۶ تا ۱۸ سال.سن برادر جف(لئو)روهم ۲ تا ۳ سال از جف کمتر کن.
۲-به جای تولد بنویس پارتی.
همین دیگه:)
یچیز دیگه لیو نمیمیره فقط یکم اسیب میبینه
اونم تبدیل میشه به لئو ی ق.ا.ت.ل:)
یا جک ق.ا.ت.ل؟
فکر کنم اولی درسته:)
سولی میره تو جلدش و اره میشه اولی
ج چ: بنظرم اسلندرمن من همش اسلندمنو تو خواب میبینم
منو دوستم رو جف کراش سگی زدیم حتی پروفمونم عکس اونه تو شاد و حتی میخوایم احضارش کنیم البته من رو برادرش لیو و اون رو جف😂😂😔
من عکس اصلیشو تو روبیکا دیده بودم خیلی ترسناک بود
جواب چالش:اسلندرمن
داستانش رو شنیده بودم اما بازم بابت ساخت این تست خفن ممنون و خسته نباشی ❤❤❤❤
اجازه کپی؟ البته نه تو تستچی توی یه جای دیگه
امممممم.باشه🙂
واقعا دمت گرم
عالی بید🤧
ج چ:عاممم جف و اسلندرمن😶💔