کپی ممنوع ساخت خودمه
یه خاندان مشهور ولی قبل از وجود سوکونا و پادشاه نفرین شدنش این داستان راجب خاندان ریومن و دختر نوه ی سوکوناست اسم اون ریومن آکیکو عه و در حال حاضر ۱۶ سالست او عضو سابق مافیا بوده و بعدش در جنگلی گم نام داشت روی استفاده از قدرت خاندان ریومن کار می کرد هر فرد از خاندان ریومن قدرت خاست و جداگانه ای برای خودش داره چند نفرشون موهبت داره چند نفر نفرین سوکونا هاشیراست و چند نفر هم چاکرا داره اینجوری دسته بندی میشن میدونم نمی دونید که چرا تمام قدرت ها درون آکیکو هستش پس به اسلاید بعد برید تا نگاهی به ۹ سال پیش زمانی که آکیکو ۷ سالش بود کنیم
آکیکو یک برادر دو قلو به اسم یوجی داشت در یک روز عادی و پر از مشکل خاندان ریومن در ایزد معبد ریومن ها در حال صحبت بودند و یوجی و آکیکو قایم باشک بازی میکردند آکیکو قایم شده بود و یوجی چشم گذاشت وقتی یوجی برگشت جیغ زد آکیکو اومد پیشش و دید که جادوگران جوجوتسو بعد از حدود ۱۰۰ سال تونستند اعضای خانواده ی سوکونا رو پیدا کنن و برای احتیات آن ها را بکشند مادر آکیکو او و یوجی را نجات داد
۳ ماه بعد که آکیکو نمی تونست از یوجی مراقبت کنه به اون داروی خواب آور داد و اون رو پیش مردی برد که آرزوی داشتن بچه را داشت اون مرد عینکی سفید و مویی صورتی داشت دقیقا رنگ موی خواندان ریومن که کسی شک نکنه فامیلی یوجی به ایتادوری تقیر کرد و از اون زمان به بعد آکیکو از اون خبری نداره
با این که آکیکو افسرده شده بود بازم به مراسم اعدام خاندانش رفت زمان اعدام رسید که یک هو.... وارد قلمرویی شد که خاندانش از بالای طناب به او گفتند تنها امید خواندان اونه آکیکو گفت ولی من می خوام جادوگر جوجوتسو بشم بزرگ خاندان خندید و گفت آفرین ، به جادوگران جوجوتسو نشون بده که ما آدم های خوبی هستیم و به آرزوت برس یک نفر دیگه از خاندان گفت ما همه قدرت هامون رو به تو میدیم تو تنها بازمانده و وارس ما هستی و قدرت خاندان ریومن به صورت گویی لوزی شکل در پیشونی آکیکو نقش بست
اون دیگه افسرده نبود چون می دونست سرنوشتش چیه اون م یتونست با نفرین ها صحبت کنه اونا باهاش خوب نبودن و بهش گفتن اگر عضوی از ما نشی نمی تونی از قدرتت استفاده کنی آکیکو به این موضوع باور نداشت و در جنگل تا همین حالا در حال تمرین برای این موضوع بود و الان به ....
به دبستان سانا جوجوتسو ی شهر توکیو رفته........ ادامه دارد خب امیدوارم خوشتون اومده باشه این داستانی که من تو زهنم ساختم ترکیبی از انیمه ی ناروتو توکیو قول فرشتگان مرگ سگ های ولگرد بانگو و بیشتر از انیمه ی جوجوتسو کایسنه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)