
سلام گلای نازم😃😃پس از بار ها نوشتن بالاخره منتشرش کرد😁😁
از زبان سهون.........میترسیدم عاشقم نباشه. اونوقت اگر اونم منو دوست نداشته باشه دوستیمونم بهم میزنه و من اونوقت دیگه حتی نمیتونم ببینمش. داشتم همینطوری براش دلیل میاوردم که عاشقشم و بهش قول میدم که تا اخر عمر کنارش بمونم اما اون اومد توی بغلم و لبامو بوسید. شوکه شده بودم برام غیر قابل باور بود. کسی که دو سال سعی داشتم بهش نزدیک بشم و اونو عاشق خودم کنم خودش عاشقم بود😳😳 خیلی خوشحال بودم. بهش نشون بودم که چقدر خوشحالم کرد .
دستمو گذاشتم پشت کمر ظریفشو اونو کشیدم سمت خودم. دلم گرمای وجودشو میخواست. لبامو گذاشتم روی لباش و بوسیدمش . محکم . محکم محکم بوسیدمش. با تمام وجودم . اون یکی دستمم کردم توی موهاش . موهای مخملیش. لبای خوش طعمش . عطر شیرین تنش . همه ی اینا منو دیوونه میکرد. همینا برای مست شدنم کافی بود. با اون دیگه نیازی به مشروب نبود.😇
تا جایی که جفتمون نفس کم اوردیم بوسمون طول کشید. چن دقه ای رو تو همون حالت بودیم. بعدش با صدای دلنشینی سرمون رو از هم جدا کردیم. نگاهم توی نگاهش گره خورد. دستامو گذاشتم دو طرف صورتش و سرمو گذاشتم به سرش. قدش خیلی کوتاه تر از من بود. مطمئن بودم هر وقت بغلش کنم توی بغلم گم میشه. دوسش داشتم. اون زیابترین دختر دنیا بود که من میخواستمش. 💫 میخواستم که تا اخر مال من باشه.دستای مخملیشو گذاشت رو دستام
🔵بهت قول میدم . قول میدم که تا اخر عمرم ازت محافظت کنم . قول میدم از اینکه قبول کردی باهام باشی پشیمونت نکنم عزیزترینم.🌸☺️☺️میدونم عزیزم. مطمئن باش اگر مطمئن نبودم قبول نمیکردم باهات باشم.🔵بیا از اونطرف بریم قدم بزنیم هم کنار رودخونه ایم هم هوا خیلی روشن نیست.🌸باشه.
از زبان جین هو............مرد خوش قیافه ی جذاب مغرور که هر دختر ارزوی داشتنش رو داشت حالا مال من بود. حتی تصورشم برام سخت بود اما حالا برام اتفاق افتاده بود. پیشنهاد داد بریم قدم بزنیم . دستشو اورد جلو منم دستش رو گرفتم. انگشتامون رو کردیم تو هم. دستاش خیلی نرم بود خیلی خیلی . مثل لباش . اما نسبت به دستای من یکمی بزرگ بود یعنی خیلی بزرگ بود اما خوب مرده دیگه اگه دستاش بزرگ نباشه باید تعجب کرد😁😁
🌸یه سوال بپرسم؟ 🔵حتما 🌸خوب من از تو یه سال بزرگترم. دوس نداری از زنت کوچیکتر باشی؟؟🔵نه یعنی خوب یه سال خیلی اهمیتی نداره. مهم اینه که تو قلب پاک و مهربونی داری و منطقی هستی منم واسه همین دوست دارم. تازه اشتباه نکن تو خیلییییییی ازمن کوچیکتری.🙃🌸😳امممممم نه تو 24 سالته و من 25 سال. من ازت بزرگترم.🔵بیبی تو اگه پاشنه بلند ترین کفش دنیا رو هم بپوشی و روی پاهاتم وایسی به من نمیرسی مثلا اگه بخوایم همو ببوسیم جدای این که تو باید وایسی رو پات من باید سرمو بیارم پایین. تازه تو خیلی ریزه میزه ای. اما من...😎😎😎 سن مهم نیس.
🌸راس میگیاااااا من ازت خیلی کوچولو ترم.🥺🥺🥺 میدونی من در برابر تو جوجه ام سهون.🔵از این به بعد به من میگی هونی بیبی اوکی؟؟🌸باشه هونی. / از زبان سهون............ بعد از یه عالمه راه رفتن وقتی که دیگه هوا واقعا تاریک شد. رفتیم سمت ماشین. بله از کجا اوردمش بدبختو😁😁😁 انقد اومده بودیم جلو که به جایی رسیده بودیم که درختا بودن. پا درختا رو اب داده بودن و با گِل یکی بود. دستشو محکم تر گرفتم . خودم با یه قدم رد شدم . اما اون هنوز اونطرف بود. بهش گفتم که بیاد اما گفت که نمیتونه
کفشاشو بهم نشون داد و گفت نمیتونه. دستشو کشیدم. جیغ کشید. اگه نمیگرتمش میوفتاد تو گل. اما گرفتمش. 🌸سهون چرا اینطوری دستمو میکشی هوم؟؟ اول اینکه دستم درد گرفت. دوم اینکه اگه میوفتادم تو گل میخواستی چیکار کنی هوم؟؟ به من بگو نه به من بگو.🔵تا حالا عصبانیتتو ندیده بودم😃😃تو عصبانیتم خوشگلی. خیلی خوشگل.🌸میسی.
از زبان جین هو......... هونی منو رسوند خونه. وقتی پیاده میشدم لپشو بوس کردم خیلی نرم بود کلا نرم بود خیلی خیلی. بعدش باهاش خدافظی کردم و اومدم تو خونه. وایییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خیلیییییییییییییییییییییییییییی خوشحل بودم. یاد صحنه ای که منو بوسید افتادم قرمز شدم قرمز قرمز . خیلی خیلی خوشحال بودم. حالا دیگه سهون مال من بود. مال من . مال خود خود خود من.🥰🥰🥰🥰🥰🥰
بیا نتیجه کارت دارم😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیی😘😘
آجی میشی؟
مهسان ۱۴
ممنون عزیزم❤❤
بله
🙃
کنیا ۱۴
عالی بود❤😁🍒
باهام آجی میشی؟ جیهون ۱۲🍒❤
داستانت خیلی خوفه🍒😁❤
مرسی عزیزم😍😍
بله حتما
کنیا ۱۴ سالم تموم شده 😁
خوشبختم اجو جون