داستان های میراکلسی من پارت۳

آ:دوستت دارم🥰 م:منم دوستت دارم🥰 پ:کممبر عاشقتم😘 ت:پلگ😀 پ:قند عسل😀 م:😐 آ:😐 بقیه:😨

آ:این مال توئه😘 م:وای ممنون🥰 ل:خفت میکنم😡

آ:دوستت دارم بانوی من🥰 م:ولی من لوکا رو دوست دارم😌 ل:😀 آ:😭 م:😐

آدرین:بذار کمکت کنم😉 مرینت:مرسی آدرین😊 آلیا:نننننیییسننننوووووو نننننگگگگگااااههههههه ککککککنننننن😃😃😃 نینو:دیدم آلیا😑دیدم🙄

آ:وای چه خوشگل😳 م:وای چه خوشگل😳 با هم:سلام🙂 آ:عالی شدی😘 م:تو هم همینطور😘 پ:منم همینطور😌 م:😨 آ:😳 ت:🤦🏻‍♀️

م:من بانو پروانه ام🥰 ک:کتاکیزلم😡 م:کت منم 😨 ک:مرینت😳 ت:کیه🤔 ک:لیدی باگ😨 پنجه ها داخل🙂 م:آدرین😨(غش) آ:ببخشید😑😬 پ:از بوی دهنته دیگه🤢آخه کیک خوردی🤮 آ:پلگ خفه😡🤬 پ:باشه😌

م:سلام من مرینتم یا همون لیدی باگ😌 ت:مرینت دوربین رو پخش زنده است😨😱 م:بدبخت شدم😱😱😱

مرینت :بوس بوس😘😘 آلیا:وایسا....اوه اوه😱 مرینت :چی شد آلیا🤔 آلیا:پشتت😨 آدرین:چی‌کار میکنی مری😨 مرینت،آلیا و نینو:ضایع شد😨

ک:دوستت دارم پرنسس🥰 م:منم دوستت دارم پیشی😘 ک:فقط لیدی باگ به من میگه.....مای لیدی😨 م:قورت😳

آ:چه بارونی😑 م:تو رو خدا نفهمه دوستش دارم🙏تو رو خدا نفهمه دوستش دارم🙏 آ:😳

م:راستی لوکا...من میخوام باهات بهم بزنم😔 ل:چی..چرا😭 م:آخه با آدرین نامزد کردم😞 ل:کجایی آگرست😡😡 آ:(مرینت رو میزاره روی شونش)خودش منو دوست داره😛 م:ای خدا🤦🏻‍♀️

م:دوستت دارم🥰🥰 آ:منم همینطور🥰🥰😘 ک:آدرین🥰 آ:بدبخت شدم😑 م:بذارش بامن😎(با صدای بلند)آقای آگرست بریم خونه😉 آ:(با صدای بلند)بریم خانم آگرست😘(بوسه) م:😳 ک:😡😡🤬🤬

آ:بگو چیز😉 م:چچچیییززز😉 ت:من از کممبر متنفرم😡 آ:مرینت تو😳... م:تو رو خدا جار نزن😨

آ:من هویت لیدی باگ رو فهمیدم😎 م:جدی😃(جون خودت🤦🏻‍♀️) آ:آره..اون...تویی😎😎 م:😳

م:دوستت🥰 آ:دارم🥰 پ:منم کممبر می دوست😎 ت:پلگ استاد فو جرمون میده😨 آ:😃 م:😳

ل:هاه😑 ک:اوه😳 ل:خدافظ پروانه...کت چت شده🤔 ک:اوه😳اوه😳لیدی پرید بغلم🥰(غش) ل:ای خدا🤦🏻‍♀️

آ:بوس😘 م:آآآآآآه🥰(غش) آ:مری😱میدونستم بدت میاد نمیکردم 😐😳