این پارت بیست و پنجمه داستانه.امیدوارم لذت ببرید.
روباه قرمز:باید مامانو نجات بدیم ، هر چی سریعتر ?. گربه سیاه:نه ، به هیچ وجه،اینکار خیلی خیلی خطرناکه پس سریع برو خونه.همون لحظه رو همون نمایشگر هایی که ویدئو پخش شد مکانی که باید برای نجات کفشدوزک می رفتیم نشون داده شد.روباه قرمز خواست بره اونجا که من جلوشو گرفتم و گفتم بره خونه۰وقتی رفتم اونجا تو دام اونا افتادم.ارباب شرارت:الان من معجزه گر های شمارو دارم و من ومایورا ازاین به بعد بر دنیا حکومت میکنیم?.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالیه ولی اصلا عاشقانه نیست عاشقانه ترس کن
سلام.خیلی هاتون نوشتین قسمت بعد رو بزار.من متاسفانه یک کار برام پیش اومد.اما حتماًجمعه ۲۵/۷/۹۹ میزارم برای بازدید.
جون من بعد رو بگذاررررررررر
دوست عزیز اینا ابر قهرمان هستند، یه اتوبوس بخوره تو سرشون بازم بیهوش نمیشن حالا با پرتاب یه چوب و یه سپر اونم توسط یه بچه بیهوش بشن؟!!!!! ?? این قسمت رو خراب کردی. لطفا قسمت های بعدی درست کن. یک نویسنده باید راه تمامی بهانه ها رو از خواننده بگیره و به منظور این کار باید داستانش بی نقص باشه. هرکی موافقه اعلام کنه
حرف شما درست ،اما اونا انسانن و قسمت سر انسان ها هم جای حساسیه.قبول دارم اون فلوتش نمیتونه بیهوش کنه اما سپر کریپس خیلی سنگینه.
موافق نیستم?
تو هیچ فیلم و انیمیشنی شاهد نبودیم که یه ابر قهرمان با یه جسم 10 یا 20 کیلویی بیهوش بشه?
منم هم همینطور و لطفاً داستان من هم بخونین my brother
نه خدایی یویو ی کفشدوزک هی میخوره تو سر گربه سیاه یه بار محکم بخوره بنده خدا بیهوش میشه ??????فکر کن آدرین بیهوش بشه ????چه قدر زیبا ??????????????
بابا اینا ابر قهرمان هستند ساختمون رو سرشون خراب بشه آخ هم نمیگن
حالا شما ها چتونه چرا هوا دارین باهم دیگه 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
عالی بعدی رو زود بزار♥️
عالی بعدیرو بذار
خوب بود. ادامه بده.????????
آفرین واقعا قشنگ بود?????????
کلویی از کجا میدونه ???????
??????