
عشقولی ها من یادم رفت روی تست ۲ عدد ۲ش رو بزارم بخشید ?
یهو دیدم لوسی داره به طرفم میاد وقتی رسید بهم گفت یه جا بشینیم بعد نیم ساعت سه ربع داشت درباره ی اجازه گیری یه چیزی ازم اجازه میگرفت منم که تو خیال خودم بود اخر حرفش داد زد کلااااااااااااااااارا کجای اجازه میدی یا نه گفتم اینجام بابا چرا داد میزنی و اجازه هم هست بعد گفت خوب عقدم نزدیکه بعد گفتم به به خانم مبارک باشه حالا با کی ؟؟گفت با کاچو دیگه چشام از حلقه زد بیرون گفتم جاانم ?????????????گفت خودت اجازه دادی بعد گفتم از کاچو اجازه گرفتی بعد گفت کاچو گفت که اگه تو موافق باشی انم موافقه بعد گفتم باشه خداحافظ تا فردا یه راست رفت خونه پیش کاچو گوششو گرفتم پیچوندم گفتم حالا هم بی اجازه عقد مقد می کنی قیافه من ??قیافه کاچو ??بعد از این ماجرا گوششو ول کردم گفتم کار خوبی کردی ایول گفت بابا چرا گوشمو پیچوندی با اینی که موافق بودی . یاد ان موقعه افتادم که بش گفتم مشقامو بنویس دستم دراز کردم گفتم خوب تکلیفام کوشن
کاچو دوید سمت در ??♂️منم دو پا داشتم دو پا قرض گرفتم دوید سمتش ??♀️بعد از نیم ساعت بلخره گرفتمش ??
گفتم کوشش بعد دیدم هرکی از خیابون رد میشد میخندید میرفت به خودم نگاه کردم دیدم به یه شلوار گلگلی با یه تاب امدم بیرون دویدم سمت خونه لعنت در بسته شده بود منم کلید نداشتم به کاچو گفتم بیا بریم خونه لوسی لوسی کمکمون میکنه و راه افتادیم
رفتیم خونه لوسی جاسو در با کرد چشام گرد شد و گفتم تو اینجا چی کار میکنی . بعد لوسی داد زد کی بود جاسو جاسو هم گفت کلارا با کاچو هستند لوسی گفت بیاید تو منم رفتم کاچو با جاسو امد لوسی امد گفت خوش امدی چی شده جیجری گفتم
یادته به چاسو گفتم مشقمو بنویسه گفت اره گفتم همین ظهر بش گفتم بده بعد دوید سمت در منم با این لباسا رفتم دنبالش بعد وقتی گرفتمش رفتم خونه دیدم در بسته شده و کلید هم نداریم امدیم امشب بت زحمت بدیم لوسی گفت زحمت زحمت چیه دختر بعد گفت میتونیم امشب مهمونی شبونه داشته باشیم بعد با داد زدیم هورااااااااااا
پسرا با هم داد زودن اروم با هم گفتیم خفه بعد چاسو گفت ما کجا بخوابیم لوسی گفت من جاسو رو از اتاقش بیرون میکنم تو با کلارا برین انجا بخوابین قیافه من جاسو ??قیافه لوسی داداشی??
وقتی مهمونی شبونمون تموم شد از لوسی یه لباس گرفت و رفتم تو اتاق جاسو جاسو داشت لباسو بر میداشت که بره وقتی رفت لباس لوسی رو پوشیدم و چاسو هم از جاسو لباس گرفت فردا
از لوسی لباس گرفتم (عکس داستان)چاسو هم همین تور و رفتیم مدرسه معلم گفت بچه ها امروز اردو دارم و راه افتادیم تو جنگل لوسی من با هم میخندیدم که یدفعه
امید وارم خوشتون امده باشه نظر فراموش نشه
جیجری بای بای ??????????????????
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من خیلییییییییییی سعی کردم غلط املایی کم داشته باشم
امید وارم خوشتون امده باشه
نظر فراموش نشه???