
اینم ۲ فقط یکم اولش تعجب داره
دینگ دینگ دینگ لعنت بر این زنگ نمی دونم چرا وقتی یه حرفی مهمه دینگه میخواره اما وقتی یه حرف می ره رو مخت ۳ساعت بعد دینگه صداش در میاد اینم شانس ماست دیگه??♀️???♀️?تا فردا لحظه شماری می کردم ساعت ۱۲ شب بود منم خوابیدم بهبه عجب خوابی بود که جای حساس دینگ دینگ زدم ساعتمو داقون کردم و رفتم یه لباس دیگه پوشیدم اما این دفعه مو حامو رنگ کردم رنگ طوسی یه بلوز سیاه با یه شلوار سیاه یه کلاه سیاهم روش دیگه رفتم مدرسه که مدیر گفت خوب بچه ها همون تر که کلارا گفت کی تونست دل من رو بگیره خوب از همین علا بگم که
خ یولش رو که گفت داد یا همون هوار زدم هوراااااااااااااااااااااا پرنده ها از رو درخت پریدند مدیر چپ چپ نگام می کردم پسره زوده بودن زیر خنده و دخترا هم که داشتن با چشاشون فشم میدادن گفتم ازر و مدیر گفت کسی نیست جز خانم کلارا من که از تعجب خوشکم زده بود ???????اما دخترا هم عین ان موقعه من داد هوار بالا زدن پسرا هم زار زار می کردن
همون پسری که گفت کلارا متمعنی امد گفت چی کار برات کنم کلا . با این حرفش داشتم اتیشی شدم داد زدم ۱ اسم من کلاراس ۲ اسمت چیه رومخ خان ۳ هیشکی به من نگفته کلا پس تو هم نگو . حرفم که تموم شد گفت باشه بابا حالا جوش نیار اسم من جاسو و نگفتی چی کار کنم گفتم خوب جاسو من بات کاری ندارم اما بفهمم داری زور میگی کشتمت همون جور که منو جاسو گرم گرفته بود
لوسی (یکی از دخترا ی کلاس )گفت بهبه گرم گرفتی مگه نه . اولش نفهمیدم بعد با پته پته گفتم م م منو مممیگگی و سرخ شدم لوسی که داشت از خنده منفجر میشد گفت تا حالا ان جوری شو ندیده بود جاسو با این حرف لوسی رفت پیش ارین کاچو (داداشی )امد گفت اجی خوب خابوندی مونا با غرور گفتم بعله پس چی مخصوصا خودت . همون جور که داشتیم حرف میزدیم لوسی سرخ شده بود رنگ سیب ??و گفت من دیگه میرم . وقتی لوسی رفت زدم به داداشی گفتم به به اقا یکی دلشون شما رو می خواد داداشی گفت حالا تو هم انقدر شلوقش نکن و خندیدیم بعد رفتم بالایه یه جای بلند دیدم به چاسو انقدر سخت میگیرن که داره میمیره خندم گرفت داشتم منفجر میشدم که دیگه نتونستم تحمل کنم که زدم زیر خنده کم کم داشت دلم درد میگرفت که دیگه خندهم تموم شد دورمو دیدم دیدم همه دارن چپ چپ نگام می کنند دادا گفت اجی خوبی همون جور که داشتم می خندیدم گفت تو چطوری انقدر کار کردی خسته نشدی و همه زدن زیر خنده جز لوسی و کاچو لوسی کاچو با هم گفتن برو خودتو مسخره کن سپس گفتن چرا حرف منو تکرار می کنی همون جور که داشتن کل و منکل می کردن گفتم به به داداشی حالا هم فکرت شده عین ان لوسی و کاچو دعوا رو کنار گذشتن سرخ شدن ??
بعدش همه رفتن این ور انور بعد منو دادا داشتیم حرف میزدیم که جاسو امد گفت میشه تنهای بات حرف بزم کلارا گفتم البته و رفتیم داداشی یه چشمک زد و رفت ?جاسو با پته پته گفت از همون روز اول دوسم داشت و منم در نتیجه گفتم
منم همین تور و لپش رو بوس کردمو رفتم ?♥️برگشتم دیدم جاسو خوشکش زده و قرمز شده یعنی حتا از سرخ هم گذشته بعد وقتی از جاسو دور شدم داداشی امد دم گوشم گفت فکر کنم یکی یکی رو بوس کرد داد زدم
تو از کجا فهمیدی . داداشی گفت اروم بابا و دوباره امد دم گوشم گفت من همه چی رو شندیم و دیدم داشتم میمردم
امدم دم گوشش گفتم خواهش میکنم به هشکی نگو و ادامه دادم می خوام مشقامو بنویسی
داداشی هنگ کرده بود گفت یعنی هیچی نگفت از تعجب دهنش با مونده بود منم گفتم همینی که شنیدی و رفتم تو راه جاسو امد بغلم کرد گفت منم دوست دارم و لپم رو بو س کرد رفت ??منم که عین ان دفعه که خودم بوسش کرده بودم شده بود داشتم میمردم که یهو
جوجولی ها عاشقتونم نظرات فراموش شه راستی من با اولین نظر تست بعدی رو میزارم و نمی دونم کی بیاد ۱ که من از ۵ روز پیش گذشته بودم راستی نظرات فراموش نشه حالا بگذریم بای بای ?♥️?
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اولش رو که خوندم دیگه ادامه ندادم پر از غلط املایی تو همون صفحه : داقون ، موحامو ، میخواره :/ انشالله تست های بعدی بهتر .
بله چشم بخشید ?دفعه بعدی سعی میکنم کمتر داشته باشم ??
عزیزم هیچ کدوم چاسو برادر کلارا و در قسمت بعدی جاسو پسر خاله ی لوسی بود ??
عالییییییی
عالییییییی . زودتر بقیشو بذار .