خب میدونم کلی منتظرتون گذاشتم میریم برای ادامه داستان😉
گفتم: سلنا یچیز بهت بگم قول میدی به کسی نگی؟! سلنا: دختر من کی رازاتو به کسی گفتم؟ مانیا: نه نگفتی سلنا: حالا بگو دیگه مانیا: سلنا دیروز که داشتم از مدرسه برمیگشتم یکلحظه سر گیجه شدید گرفتم روی صندلی که نزدیکم بود نشستم و به روبه روم خیره شدم دیدم که یک خوناشام داره یه کرگبنه رو نحات میده ولی فکر کنم توهم بوده سلنا یا من من: ع... عهههه چ... چیزی نیست که.. خ.. خودت دار... خودت داری میگی توهم مانیا: باش حتما داره یه جیزی رواز من مخفی میکنه چرا من من میکنه جاستین: شما دوتا اون پشت دارید چی ور وز میکنید؟! سلنا: به تو چه اخه بچه پرو کای: والا بچه پرو شما دوتایید مانیا: روتون رو کنید اون ور 😒
کای و جاستین باهم ببخشید
(عکس کاو سلنا)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)